چکیده:
شناخت واجبالوجود، جزو مسائل اساسی در الهیات باالمعنی الاخص است، به طوری که در زمرة مهمترین اهداف فلسفه است و سعادت بزرگ فلسفه بهشمار آمده است. این مطلب تحت عنوان «الحق ماهیته انیته» بیان میکند که حقتعالی، واجبالوجود، انیت محض و محقق محض است (انیت یعنی وجود و تحقق). یعنی ذات او حتی در ذهن هم قابل تحلیل به تحقیق موجود وجود نیست بلکه او تحقق وجود محض است. دربارة این مسئله دو دیدگاه عمده وجود دارد: دیدگاه اول، فخر رازی که معتقد است واجبالوجود ماهیت دارد و عروض وجودش بر ماهیت او، عروض خارجی است؛ دیدگاه دوم، پاسخ ملاصدرا که معتقد است واجبالوجود ماهیت بالمعنی الاخص ندارد. طرفداران هر کدام از این دو دیدگاه، به دلایلی تمسک جستهاند با این حال دلایل فخر رازی برای اثبات ماهیتداری واجبالوجود و نیز غالب دلایل فلاسفه برای اثبات ماهیتنداشتن واجبالوجود تمام نیست؛ از این رو لازم است دو تفسیر ماهیت بالمعنی الاخص تفصیل داده شوند؛ به این صورت که ماهیت باالمعنی الاخص با تفسیر حد وجود، برای واجبالوجود ثابت نیست، لکن با تفسیر حکایت وجود، برای واجبالوجود ثابت است. آنچه در این نوشتار میآید تبیین و تحلیل این مسئله از دیدگاه فخر رازی و نیز دیدگاه ملاصدرا و فلاسفه، همراه بررسی دلایل هر کدام است.
خلاصه ماشینی:
دربارة این مسئله دو دیــدگاه عمــده وجــود دارد: دیــدگاه اول ، فخــر رازی کــه معتقــد اســت واجب الوجود ماهیت دارد و عروض وجودش بر ماهیت او، عروض خارجی است ؛ دیدگاه دوم ، پاسخ ملاصدرا که معتقـد اسـت واجـب الوجـود ماهیـت بالمعنی الاخص ندارد.
محقق طوسی در شرح الااشارات منشأ اشتباه رازی را به ایـن صـورت تقریـر می کند که ایشان وقتی اشتراک معنوی وجود را پذیرفت ، گمان کرده است که وجود همان طوری که دارای وحدت مفهومی است ، دارای وحـدت مصـداقی نیـز هسـت و درنتیجـه وجود از نگاه مصداقی نیز در بین همة موجودات یکـی اسـت ، و از آن جـایی کـه وجـود ممکنات عارض بر ماهیاتشان است ، پس چنین استنتاج کرده که وجود ممکنـات عـارض بر ماهیت اوست (طوسی ، ١٣٦٨: ٣/ ٥٧١).
٣ دلیل اول مفهوم وجود اگرچه با مفهوم ماهیت مغایر است ، من حیث هو وجود، یا مقتضی تجـرد یـا عدم تجرد از ماهیت است ، یا مقتضی هچیچ کدام نیست اگر وجود من حیـث هـو وجـود مقتضی یکی از این دو باشد، یا مقتضی تجرد از ماهیت است یا مقتضی ماهیت است ، و در هر صورت ، لازم است همة وجودات در برخورداری از ماهیت یا تجرد از ماهیت یک سـان باشند و درنتیجه تفصیل واجب از ممکن صحیح نیست ؛ و اگر مقتضی هـیچ کـدام نباشـد و درنتیجه عروض یا عدم عروض ماهیت تابع سببی خارج از ذات وجـودات باشـد، در ایـن صورت تجرد واجب از ماهیت نیز معلول سببی خارج از ذات او خواهد بود، در حالی کـه تقرب غیر با وجوب وجود منافات دارد.