چکیده:
این مقاله تلاشی است در جهت پاسخگویی به سئوالات مهم و اساسی شناختشناسی از
دیدگاه مذهب اصالت تجربه که:آیا طبق نظر تجربه گرایان(کسانی که تجربه را تنها منبع کسب معرفت میدانند)
امکان وصول به یقین علمی وجود دارد یا خیر؟پس از طرح مسئله اشاره مختصری به مابهالنزاع عقل گرایان و تجربه گرایان میشود
آنگاه در رابطه با سه موضوع منشاء اصول، اصل علیت، ملاک و اعتبار اصول، نظریه سه تن
از فیلسوفان معروف تجربه گرا(جان لاک، دیوید هیوم، بارکلی)مورد بحث قرار گرفته.در
پایان خلاصهای از نتایج حاصله از این نظریه آورده میشود.قسمتی از بحث تا نظریه دیوید هیوم درباره منشاء اصول، در این شماره و بقیه مطالب
انشاءا... در شماره بعدی ارائه خواهد شد.
خلاصه ماشینی:
"با توجه به مذهب اصالت تجربه، که به موجب آن برای کسب علم و معرفت، یگانه منبع، تجربه 2 است و همه معارف بشری از جمله اصول عقلی به دست آمده و حاصل از تجربه نتیجه عمل قوای حسی است، قطعیت و یقین در علم و معرفت چه صورتی پیدا میکند؟آیا طبق نظر تجربی مذهبان، امکان رسیدن به قطعیت و یقین وجود دارد یا نه؟زیرا قطعیت و یقین کامل هنگامی حاصل میشود که ما به کلیت و ضرورت معتقد باشیم و این دو صفت نیز از اصول عقلی حاصل میشوند و اولی و ماتقدماند و به عبارت دیگر، فطری و غیر اکتسابی هستند.
لذا این مسئله قابل طرح است که وضع و مقام یقین و قطعیت در این مذهب چگونه است؟میتوان سئوال را بصورت دیگری نیز مطرح کرد و پرسید که:طبق نظریه اصالت تجربه: قوانین عامه(کلی)و جهانشمول بصورت یقینی و با قطعیت وجود دارد؟و یا همه قوانین، احتمالی و ظنی و غیر یقینی است؟چنانکه برتراند راسل فیلسوف انگلیسی در کتاب مسائل فلسفه خود، مطلب را بخوبی طرح میکند که: «آیا در عالم، علمی هست که یقین و قطعیت آن را هیچ انسان عاقلی نتواند مورد شک قرار دهد؟ 3 وی اذعان میکند که این سئوال مشکلی است اگر چه در آغاز، چندان مشکل به نظر نمیرسد اما در واقع یکی از مشکلترین سئوالات است."