چکیده:
این مقاله تعریفهای رهبری اجتماعی از دیدگاه دانشمنمدان مغرب زمین را طبقه بندی
میکند.تعاریف رهبری در این مقاله به 12 گروه طبقه بندی شده و در هر گروه تعدادی از
تعریفها که وجه مشترک دارند، به عنوان نمونه عرضه گردیده است.کوشش برای این طبقه بندی به منزله جزء ضروری شناخت دقیق رهبری قلمداد شده است.در
پایان، نتیجه گیری شده که تعریفها در واقع، بیانگر ابعاد گوناگون پدیده رهبری هستند
و بر حسب کار برد، ممکن است از یک تعریف خاص و یا تعریفی مرکب از این ابع
خلاصه ماشینی:
"»(5)در نظر این محقق، عنوانهای زیر برای طبقه بندی این تعاریف، سر فصلهای مناسبی تلقی میگردند:1-رهبری به عنوان کانون فرایندهای گروه2-رهبری به عنوان شخصیت و آثار آن3-رهبری به عنوان هنر به تمکین واداشتن دیگران4-رهبری به عنوان اعمال نفوذ5-رهبری به عنوان عمل یا رفتار(رهبر)6-رهبری به عنوان نوعی متقاعد سازی7-رهبری به عنوان رابطهقدرت8-رهبری به عنوان ابزار رسیدن به هدف9-رهبری به عنوان اثر ناشی از تعامل10-رهبری به عنوان نقشی متمایز11-رهبری به عنوان ایجاد یک ساختاردر دنباله این بحث، تعریفهایی که زیر هر یک از این سر فصلها میگنجد، ارائه میشود:{L pihsredaeL*L} 1-رهبری به عنوان کانون فرایندهای گروه*تلاشهای اولیه در مسیر شناخت مفهوم رهبری، این پدیده را در چهار چوب گروههای اجتماعی، و رهبر را به عنوان کانون فرایندهای گروه، تعریف کرده است.
آنها در تعریفهای خود از رهبری چنین خاطرنشان ساختهاند:به تصویر صفحه مراجعه شود-«رهبری نوعی خاص از رابطه قدرت است؛بدین معین که بر اساس برداشت اعضای یک گروه مشخص میشود که یکی از اعضای گروه این حق را دارد که انگارههای رفتار برای دیگر اعضای گروه پیرامون فعالیت آنان تجویز کند.
(61)تلاشهایی دیگری نیز در جهت جمع کردن و تقریب این مفاهیم به یکدیگر انجام شده است که از آن جمله کوشش زیر را میتوان ذکر نمود:بیشتر تعریفهای رهبری متضمن این معنی است که در اوقات مختلف یک یا چند تن از اعضای گروه را میتوان به عنوان رهبر مشخص کرد و آن بر اساس برخی تفاوتهای قابل مشاهده میان افراد و دیگر اعضای گروه است که اصطلاحا پیروان با زیر دستان نامیده میشوند."