چکیده:
مبحث برند از جمله مباحثی است که امروزه در کانون توجه شرکتها و فعالان بازار قرار گرفته است. عوامل مختلفی بر نام تجاری و در نتیجه افزایش فروش و سود اثر دارند، از جمله وفاداری مشتری نسبت به نام تجاری. هدف از این پژوهش مطالعه و بررسی تأثیر تجربه، اعتماد و رضایت از برند بر وفاداری برند لاستیک بارز در شهر کرمان و ارائه الگویی در این زمینه میباشد. جامعه آماری در این تحقیق تمام مصرفکنندگان لاستیک بارز در کرمان میباشد و برای به دست آوردن حجم نمونه از روش نمونهگیری تصادفی ساده استفاده شده است و حجم نمونه پس از انجام محاسبات آماری برابر با 171 میباشد. ابزار جمعآوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه استاندارد بوده که برای بررسی پایایی آن از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است. تحقیق حاضر بر اساس هدف یک تحقیق کاربردی و همچنین بر اساس چگونگی به دست آوردن دادههای مورد نیاز، از نوع تحقیقات توصیفی و همبستگی میباشد. برای تجزیه و تحلیل دادههای پرسشنامه از آزمونهای تحلیل عاملی تأییدی و مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) و نرمافزار LISREL استفاده شده است. یافته-ها نشان میدهد که تجربه، اعتماد و رضایت از برند بر وفاداری برند لاستیک بارز در شهر کرمان تأثیر معناداری دارد. این در حالی است که تأثیر عوامل فوق با در نظر گرفتن نقش تعدیلگر ارزش درکشده بیشتر میباشد.
خلاصه ماشینی:
"طراحی الگوی وفاداری برنددر صنعت لاستیک: نقش تعدیلگر ارزش درک شده داود فیض1، حسین فارسیزاده2*، مهدی دهقانی سلطانی3، الهه قهری شیرینآبادی4 1- دانشیار گروه مدیریت بازرگانی دانشکده اقتصاد، مدیریت و علوم اداری دانشگاه سمنان 2- نویسنده مسئول، دانشجوی دکتری مدیریت بازاریابی بینالملل دانشگاه سمنان 3- دانشجوی دکتری مدیریت بازاریابی بینالملل دانشگاه سمنان 4- کارشناس ارشد مدیریت بازرگانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ایلام چکیده واژههای کلیدی: مقدمه در دنیای امروز، سرمایه اصلی بسیاری از سازمانها، برند (نام تجاری) آن سازمان است.
در نتیجه هدف از این پژوهش مطالعه و بررسی تأثیر تجربه، اعتماد و رضایت از برند بر وفاداری برند لاستیک بارز با در نظر گرفتن نقش تعدیلگر ارزش درکشده مشتری در شهر کرمان است.
همچنین نتایج حاصل از آزمون چاو نشان میدهد اعتماد، رضایت، تجربه و تناسب درک شده برند از طریق متغیر تعدیگر ارزش درک شده تاثیر بیشتری بر وفاداری به برند در میان مصرفکنندگان لاستیک بارز دارد که این موضوع نشاندهنده اهمیت متغیر ارزش درک شده در رابطه فوق است.
ساهین و همکاران (2011) نیز در پژوهش خود به نتایج مشابه دست یافته بودند با این تفاوت که آنها در پژوهش خود به مطالعه و بررسی تأثیر تجربه، اعتماد و رضایت از برند بر وفاداری برند پرداخته بودند و ارزش درک شده در ابن رابطه در نظر گرفته نشده بود، بنابراین با توجه به یافتههای پژوهش به مدیران ارشد و بازاریابی مربوطه در کارخانه لاستیک بارز پیشنهاد میگردد: Singh et al Brexendorf et al - برای افزایش ارزش درک شده، بین خدمات دریافت شده و هزینه پرداخت شده توسط مشتری، تعادل برقرار شود و تعیین قیمتها به صورت منطقی و منصفانه صورت گیرد."