چکیده:
اگر چه انگیزه نخستین پیدایش و چگونگی ایجاد مدارس با امر آموزش و پرورش در
اسلام به خوبی روشن نیست لکن بر طبق شواهد تاریخی این مراکز کاملا خصوصی و غیر
دولتی ایجاد و اداره میشده است.اداره آنها توسط خود مردم مشمول امور عام المنفعه
بوده و لذا بخشی از موقوفات در اسلام، پشتوانه این حرکت فرهنگی علمی بوده است.تکامل این مدارس در نیمه دوم سده پنجم هجری قمری با تأسیس مدارس نظامیه توسط
خواجه نظام الملک توسی آغاز شد که در طول سه قرن منشأ آثاری بوده و در تاریخ اسلام
خود نمایی کرده است.سیر اندیشه بنیانگذار آن خواجه نظام الملک توسی و تعصبات مذهبی این رجل سیاسی در
انحصاری نمودن این مدارس به مذهبی خاص و تربیت نیروهای انسانی برای اهداف خاص
سیاسی، مذهبی و دولتی، سبب فعل و انفعالاتی در این برهه از تاریخ بوده که در این
مقاله به ارزیابی آثار مثبت و منفی این سلسله مدارس میپردازیم.
خلاصه ماشینی:
"او میدید که جامع الازهر مصر تا چه اندازه در اشاعه تبلیغات شیمی توفیق یافته یا دیگر مراکز علمی چه نقشی در جامعه دارند، لذا خواجه اعتقاد داشت که پیروزیهای نظامی که در سایه درایت و ذکاوت او برای سلسله سلجوقی به دست آمده و از دشمنان مذهب شافعی توان استیلای آنان گرفته شده، کافی نیست بلکه باید آنان را از طریق فرهنگی و تبلیغاتی نیز مغلوب نمود و در این مبارزه با اسلحه آنان باید به جنگ دشمن رفت و از همان روشی که خود آنان استفاده میکنند باید کمک جست؛از اینرو به فکر ایجاد مراکز بزرگ علمی فرهنگی و آموزشی افتاد و بدینسان مدارس نظامیه با این انگیزه تأسیس شد.
پذیرش دانشجو و طالبان علم با استفاده از علوم غیر فرقهای و مذهبی حتی استخدام استادان بیگانه در این جوامع تا تدودی متداول بوده است تا جایی ک جامع الازهر برای اثبات برهان و ادله دعوت خویش که جانبداری از ائمه طاهرین(ع)بوده از فلسفه یونانی و افکار ارسطو و افلاطون در تدریس و تدرس مدد گرفته است، اما در نظامیه بغداد، به عکس این روش و به خاطر جانبداری از خلافت عباسی و حفظ حوزه حکومت سلجوقی با اشاعه علوم فلسفی شدیدا مبارزه میشد و فلاسفه قدرت خود نمایی نداشتند."