چکیده:
آکراسیا هنگامی رخ میدهد که فاعل، در حالی که میتواند بهترین را انجام دهد، برخلاف حکم همهجانبهنگر خویش به بهترین، رفتار کند. این مسئله را اولین بار سقراط مطرح کرد. وی میگفت وقوع آکراسیا امکانناپذیر است. زیرا هیچ انسانی نمیتواند عامدانه اشتباه کند و یا بهترین را انتخاب نکند. اگر گاهی به نظر میآید که برخی عامدانه دست به عمل نادرست میزنند، از آنروست که به دلیل نادانی آن عمل را خیر بهشمار میآورند. سقراط با معادل دانستن خیر و امر لذتبخش، این سخن را که «خرد مغلوب شهوت میشود» بیاساس شمرد. در نظر او هیچ چیز نیرومندتر از دانش نیست. اما ارسطو را مدافع امکان وقوع آکراسیا دانستهاند. او میان دانش محقق و دانش معلق تمایز مینهد. در دانش معلق شاید فاعل به کلیات علم داشته باشد اما جزییات مربوطه را نداند و یا با اینکه به هر دو علم دارد اما علمش به مانند انسان در خواب، دیوانه یا مست، ظاهری باشد. تنها دانش معلق است که ممکن است برخلاف آن رفتار شود. این که فاعل با علم محقق، مرتکب خطا بشود، درک نشدنی است. این مقاله نشان میدهد چگونه برخلاف تصور بعضی از پژوهشگران، موضع ارسطو به موضع سقراط نزدیک است.
خلاصه ماشینی:
در جريان محاوره ، براي پاسخ به پرسش اصلي، سه پرسش ديگر مطرح ميشود و روند بحث اين چنين به موضوع ضعف اراده کشيده ميشود: ١) آيا لذت بد است ؟ ٢)(براي پاسخ به پرسش اول ) آيا همان طور که بيشتر مردم فکر ميکنند، ممکن است خرد تحت مهار شهوت يا يک لذت خاص قرار بگيرد؟ ٣)(حاصل جواب منفي به پرسش دوم ) پس اگر آن چه مردم ميپندارند درست نيست ، تجربه ي معمول از مغلوب شهوت شدن چيست ؟ درباره ي مغلوب شدن خرد توسط شهوت ، سقراط با پروتاگوراس چنين ميگويد: بيشتر مردمان ...
سقراط در نهايت ، صراحتا خوب را معادل لذيذ و بد را معادل درد ميشمرد و نتيجه ميگيرد که شخصي که مرتکب عمل آکراتيک ميشود، در واقع فقط در برآورد لذات دچار اشتباه شده است : پس نبايد ادعا کنيد که بيشتر اوقات ، آدمي با اين که بد را ميشناسد، و توانايي اجتناب از آن را نيز دارد، از آن پرهيز نميتواند کرد.
MاRين OOگوNنه نيست که فاعل ، علم داشته باشد که فلان گزينه بهترين است ، اما با وجود آن برخلاف حکم خويش عمل کند، بلکه تبعيت او از لذت به اين دليل است که آن را خير ميداند.
او در اخلاق نيکوماخوس ، جايي که عمده ي نظريات خود پيرامون آکراسيا را بيان و براي نخستين بار واژه ي آکراسيا را به جهان فلسفه معرفي کرده است ، در مورد ديدگاه سقراط چنين ميگويد: بعضي متفکران بر آن اند که کسي که داراي دانش روشن است ، ممکن نيست ناپرهيزگار باشد.