خلاصه ماشینی:
"نظامی درین معنی گوید: اسکندر به امید آب حیات همی کرد در رنج و سختی ثبات دوید از پی آنچه روزی نبود چو روزی نباشد دویدن چه سود؟ و زمرهء عارفان را عقیده بر آن است که از برای ایصال به مطلوب تنها کوشش سالک مفید فایده نخواهد بود تا کششی از جانب حضرت حق نباشد بلکه این توفیق اوست که سبب حصول مراد و مقصود میشود و در این معنی است که حافظ گوید: فیض ازل به زور و زر ار آمدی به دست آب خضر نصیبهء اسکندر آمدی اسکندر را نمیبخشند آبی به زور و زر میسر نیست این کار پس تمثل بدین داستان از اساس بیبنیاد است و مشکلات طریق و دشواری سلوک راه کمال را عارفان در مواضع مختلف از آثار خویش با بدیعترین صورت رقم زدهاند و منطقالطیر عطار شرح تفصیلی صعوبت این سیر و سلوک است و خواجه خود در جای جای سخنش بدان اشارتهای لطیف دارد.
قصد من قدح و طعن حلاج نیست چه او به هر صورت بزرگمردی است که چهرهای تابناک و سیمایی پر فروغ در تاریخ عرفان اسلامی دارد و مرگی بس شکوهمند و با حشمت داشت اما او کجا و پیامبر اسلام و امام حسین علیه السلام(چه نسبت خاک را با عالم پاک)ما اگر طریقهء حلاج را صحه بگذاریم و او را فانی در وجود حق و واصل به اللهءه بخوانیم که بکلی از قید انانیت رسته و یک جهت به حق پیوسته تازه این شیوه و این حال و مقام مخصوص اوست و برای شخص وی حجت است و او گلیم خویش را از آب برآورده چه چیز ازین رهگذر عاید خلق میشود؟فرض را بر این بگذاریم که جامعهای همه واجد حال حلاج باشند منتجه آن چه خواهد بود،شادروان شریعتی در روش شناخت اسلام مقایسهای میان سه حسین داردیکی ابن سینا و دیگری (به تصویر صفحه مراجعه شود) حلاج و سومی امام حسین ع."