چکیده:
«انسان» راز بزرگ هستی و رازگشای «هستی» آن چیزی است که «جهان اکبر»ش خواندهاند. این «جرم صغیر»؛
بزرگترین نماد قدرت هستیبخش جهان است؛ که در پرتو بهرهمندی از «روح هستیبخش»؛ به مقام اشرف مخلوقات
رسیده است و در پرتو این «روح رحمانی» است که «عقل انسانی» یافته است. همین «عقل انسانی است که او را تنها
«معلول تأثیرگذار آگاه» هستی در زنجیرهی کنشهای متقابل و تغییرات متقارن پدیدهها و پدیدارهای جهان معرفی
میسازد.
از همینرو، انسان تنها یک اثر پذیرنده طبیعی و اثرگذار جبری در چرخهی حیات به
حساب نمیآید گاه او را در «معاونت خالق» در مقام «جانشین وی» در جهان نظارهگریم
و در مواقعی وی را در «مخالفت با خالق» در مقام «تابع شیطان» به نگاه مینشینیم؛ در
هر دو جایگاه وی تنها یک «اثر پذیرنده منفعل» نیست بلکه «اثرپذیری فعال» است؛ که در
پرتو فعالیت خود؛ در فرایند گذر زمان پاسخهای اثرگذار خود را در قالبهای مختلف
فرهنگها و تمدنهای بشری به منصه ظهور میرساند. بنابراین، باید تأکید کنیم:
انسان تنها یک «اثر پذیرنده طبیعی» نیست؛ آنگونه که موجبیتی سخت وی را احاطه کرده
باشد؛ باید قبول کنیم: «به آنچه میکنیم «علم» و به آنچه میخواهیم
«ایمان» داشته باشیم». شاید بتوانیم بگوییم: بنیاد آزاداندیشی در «نقد متعقلانه»،
«ارزشیابی عالمانه» و «رفتار شجاعانه» مستقر است.
خداوند با دمیدن «روح الهی خویش به «کالبد زمینی» آدمی؛ به او آزادی بخشید؛ انسانیت انسان در گروه همین
«آزادگی» اوست؛ «عقل» این رستنگاه عالیه «حیات انسانی»، هستهی اصلی آزادی او در مقام ذهن شناساننده «آزادی»
است؛ «علم» به عنوان «محصول تکاپوی عقلانی آدمی» در گسترهی حیات دنیوی وی؛ گسترش دهنده و تعمیق بخش
«آزادی» است و «عدل» در مقام «مهمترین نیاز» آدمی، «امنیت بخش آزادی» است. و «دین» در مقام «آئین وحیانی در
گسترش عدالت رحمانی»؛ مأموریت دارد تا از حریم حرمت آزادی، دفاع نماید؛ چرا که خداوند فرمود:
«ما تمام رسولان خویش را با بینه روشن و میزان فرستادیم تا در زمین عدالت را گسترش دهند» پرسه «مقاله»
حاضر بر آن است که با چنین نگرشی در چارچوب «نهضت آزاداندیشی و تولید علم» به کاوش در «بنیادهای نظری
آزاداندیشی و تأثیر آن در فرایند تولید علو و ساحت دانشگاه» بپردازد و خطوط زرین «زندگی اصیل روشنفکری» را به
عنوان حیات معنادار و طیبهی برترین مخلوق هستی باز شناسد.
خلاصه ماشینی:
"پرسهی حاضر، با تکیه بر تأکید بر این تعریف از انسان که «انسان موجودی است که از هستی پرسشگر و پاسخگو» بهرهمند است؛ بر «مهندسی پرسش Enquire Enjineer» در باب موضوع بنیادهای نظری آزاداندیشی و تأثیر آن برفرآیند تولید علم؛ بر پاسخگویی به نه پرسش ذیل سامان یافته است: 1 ـ آزاداندیشی چیست؟ و بنیادهای نظری آن کدام است؟ 2 ـ علم چیست؟ و مؤلفههای شناخت یا تمییز آن کدام است؟ 3 ـ آیا ارتباطی میان «آزاداندیشی» و «علم» وجود دارد؟ در صورت وجود ارتباط، شکل این ارتباط از چه هویتی برخوردار است؟ «آزاداندیشی» اصالت دارد یا علم؟ ارتباط آنها «متقابل» است یا «متقارن»؟ و آزاداندیشی چه نقشی در فرآیند تولید علم ایفا میکند؟ تا به این پرسش اصلی پاسخ گویدکه: «دانشگاه از چه جایگاهی در تعمیق آزاداندیشی و توسعه تولید علم برخوردار است؟» پاسخ پرسهی* نخست: آزاداندیشی چیست؟ و بنیادهای نظری آن کدام است؟ در مهندسی پرسش حاضر به «چیستی» مفهوم «آزاداندیشی» توجه شده است.
یعنی رهایی از اینکه چگونه انسان در بند رهایی از اصول منطقی فهم نیفتد؟ چگونه میشود که بر امری به تعصب جاهلانه دچار نشود؟ به عبارت دیگر آزاداندیشی تلاش فعال عقل آدمی در دریافت حقیقت، گسترش حقیقت و اعمال حقیقت است؛ لذا، انسان آزاداندیش باید عالم باشد؛ و جویای علم؛ در پی دریافت حقیقت است؛ چه این جستجو متکی بر پذیرش حس و تجربه باشد؛ چه پذیرش استدلالات عقلانی و چه پذیرش عقل نقلی: منطق آزاداندیشی ایجاب میکند که در چارچوب تنگ «عقلانیت ابزاری» خارج و با تکیه بر «عقلانیت انتقادی» در بستری از «عقلانیت تفاهمی» به پیگیری دریافت حقیقت به عنوان اصل اصیل زندگی بیاندیشد."