چکیده:
علم و دانش دارای عناصر و مؤلفههای گوناگونی چون مبانی، موضوع، مسائل، روش، هدف، موضوع و ... است که هر یک در هویت و ماهیت علم، نقش اساسی دارند. این عناصر، هم در ماهیت علم دخیلاند و هم در هویت و ویژگیهای آن. یکی از آثار هویتبخشی این عناصر، نقش آنها در دینی بودن یا غیردینی بودن علم است. هویت دینی یا سکولاری علم بر این عناصر استوار است؛ به عبارت دیگر دینی یا سکولاری بودن علم، وابسته به این عناصر است و هر کدام از عناصر، سهم و نقش خاصی در دینی بودن یا سکولار بودن علم دارند.بنابراین یکی از عناصر و مؤلفههای مهم و اصلی علم، مبانی و پایههای علم است. این عنصر که یکی از معیارهای دینی بودن یا سکولار بودن علم است، سهم جدی و نقش تعیینکنندهای در هویت و ویژگی علم دارد. مبانی و پایههای علم را میتوان در مبانی هستیشناختی، دینشناختی، معرفتشناختی، انسانشناختی و ... دستهبندی کرد که مبانی انسانشناختی ازجمله آنهاست. در باب انسانشناسی، مسائل گوناگونی مطرح است؛ ازجمله ماهیت و حقیقت انسان، منزلت انسان در نظام هستی، جایگاه فرد و افراد انسانی، جایگاه عقل و دانش انسان و ... که از دیدگاه انسانشناسی سکولار در اومانیسم و انسانمحوری، اصالت فرد، عقلگرایی، علمگرایی و ... ظهور یافتند که در این مقاله ضمن نقد و بررسی مبانی انسانشناختی علم سکولار، به تبیین مبانی انسانشناختی علم دینی همچون ماهیت انسان در اندیشة اسلامی، منطق تفسیر انسان، منزلت الهی آن، کرامت ذاتی، خدامحوری و ... بر اساس انسانشناسی دینی خواهیم پرداخت. این مبانی از جهات گوناگونی مانند غایات و اهداف، موضوع و نوع مسائل، روش، نظریهپردازیها، کارکردها و ... در علوم بهویژه علوم انسانی تأثیرگذارند.
خلاصه ماشینی:
"با توجه به دشواری، اهمیت و پیچیدگی شناخت حقیقت و ماهیت انسان که تحقق علوم انسانی دینی، مبتنی بر شناخت آن است، برای کشف و فهم رازهای وجودیاش، نیازمند منابع و ابزارهای معتبری هستیم که تنها از سوی آفرینندة آن امکانپذیر است و خداوند از طریق دین و وحی به بشر ارزانی داشته است؛ ازاینرو در بین انواع انسانشناسی (انسانشناسی مادی و تجربی، فلسفی، عرفانی)، انسانشناسی دینی، از جامعیت و وثاقت خاصی برخوردار است و ویژگیهای مثبت و نقاط قوت انسانشناسیهای دیگر را دارد و به دور از نقص و محدودیتهای انسانشناسی غیردینی است.
در تفکر غیردینی، نگاه افراطی به عقل معاش و عقل ابزاری، منشأ «عقلگرایی» شده و همچنین انحصار دانش در علم تجربی و اصالت بخشیدن به روش تجربی، «علمگرایی» را به ارمغان آورده است؛ ازاینرو عقلگرایی و علمگرایی، مبنایی برای تفکر غیردینی بهویژه علم سکولار قرار گرفته که در ادامه ضمن نقد و بررسی دو مبنای یادشده، جایگاه صحیح هر کدام را از دیدگاه اندیشة دینی نشان خواهیم داد.
البته با توجه به ویژگیهای موضوع و مسائل علوم، در اندیشة اسلامی، انحصار روششناختی وجود نداشته و روش متعالی، همان روش ترکیبی است که با تنوع موضوعات، مسائل و غایات علوم نیز تناسب دارد؛ درنتیجه محصول این منابع، ابزار و روش نیز متنوع است و هر یک ارزش و اعتبار خاصی دارند؛ به دیگر سخن، در تفکر دینی، صرفا بر یک نوع علم یا بر یک ابزار خاص تأکید نمیشود و همچنین علم و دانش صرفا وسیلهای برای امرار معاش نیست؛ بلکه علم و دانش به مثابه ابزاری برای کشف حقیقت است؛ آن هم به منظور تکامل و تعالی انسان، که هم از راه مطالعة کتاب شریعت و منبع تدوینی و هم با مطالعة کتاب طبیعت و منبع تکوینی حاصل میشود."