چکیده:
برای تبیین رابطۀ خداوند متعال با ماسویالله، چهار نظریۀ کلان، میان اندیشمندان شکل گرفته است که یکی از این نظریهها، وحدت شخصیۀ وجود است.برای اثبات نظریۀ وحدت شخصیه، پس از آنکه توسط ملاصدرا به قلمرو فلسفه وارد شد، براهین متعددی اقامه شده است و یکی از برهانها متکی بر عدم تناهی وجود حقتعالی است. در این نوشتار این برهان مورد تأمل قرار گرفته و هریک از مقدماتش به نحو مجزا بررسی گردیده است. سعی شده تمامی نقدهای وارد بر مقدمات، مطرح و تحلیل شوند. در نهایت حدود قوت و ضعف منطقی برهان در اثبات مدعا مورد بحث قرار گرفته است.در پایان دو نظریۀ «تشکیک» و «وجود رابط» بهعنوان نظریههای رقیب برای وحدت شخصیه مورد بررسی و نقد قرار گرفتهاند.
To explain the relationship between God and everything other than God، four major theories has been formed among intellectuals، that one of them is “Personal Unity of Existence”. This theory has been entered into the realm of philosophy by Mulla Sadra and then، several arguments have been adduced to prove the theory of “Personal Unity of Existence”; that one of them is based on infinite existence of transcendent God. In this article، the argument has been reflected and each of its premises considered separately. We have tried to plan and analyze all critics on the premises، and then، logical strengths and weaknesses points of argument have been discussed in order to prove the claim. At the end، two “gradation” (Tashk9k) and “existential connection” (Wujud Rabit) theories have been criticized and considered as the opponent theories for personal unity.
خلاصه ماشینی:
"پس تمایز دو طبقه در آن نیست که در یکی کمالی و اثری و شأنی از هستی هست که در دیگری نیست، از اینرو باز سؤال اصلی پا برجاست که اگر شدت و ضعف، وجدان یا فقدان کمال و شأنی از هستی نیست پس تحلیل وجودی آن چیست؟ ضعف و قوت در کمالات هستی به چه معناست؟ در ساحت حقیقت واحده و بسیط هستی، چنین امری چگونه قابل تصور است؟ (همان) به عبارت دیگر چنانکه یکی از شاگردان و پیروان مکتب ملاصدرا بیان نموده است؛ اگر تشکیک طولی به این نحو که کمالات موجود دانی بعینه در موجود عالی نباشد، پذیرفته شود واجب مجموعهای خواهد بود از داراییها و نداریها 1 و این مستلزم ترکیب است که ذات واجب از آن مبرا است و پذیرش چنین ترکیبی با ادعای عدم تناهی، در تناقض است، چرا که «کل ما یحتمل الزائد و الناقص فهو متناه» (شیرازی، 1981م، ج4، ص28) هرچیزی که احتمال زیادت و نقصان داشته باشد، متناهی است و هرچیز که محدود و متناهی باشد مخلوق است، «فإذا احتمل الحد احتمل الزیادة و النقصان و إذا احتمل الزیادة و النقصان کان مخلوقا» (کلینی، 1407ق، ج1، ص106)؛ هر آنچه احتمال محدودشدن داشته باشد، احتمال زیادت و نقصان خواهد داشت و هرچه که احتمال زیادت و نقصان داشته باشد مخلوق است."