چکیده:
اندیشمندان مسلمان چینی در سده هفدهم میلادی به منظور قابل فهم کردن اندیشههای اسلامی برای مسلمانان چین، آثار اسلامی را با اصطلاحات آیینهای کنفوسیوس، نوکنفوسیوس و دائو تبیین کردند، تا اوایل سده بیستم میلادی، صدها کتاب با روش شناساندن اسلام از راه زبان و بیان کنفوسیوسی در چین به نگارش درآمد. اما تا حدود بیست سال پیش پژوهش جدی در این باره انجام نشده بود. در دهه نود میلادی بود که ویلیام چیتیک، اسلامشناس و عرفانپژوه فرهیخته، و ساچیکو موراتا، استاد مطالعات ادیان آسیایی در دانشگاه استونی بروک، پژوهشهایی را در این زمینه آغاز کردند و تا به امروز آثار متعددی به دست آنها و دیگر پژوهشگران در این عرصه به چاپ رسیده است. این مقاله از آخرین دستاوردهای این دو پژوهشگر درباره گفتمان مسلمانان کنفوسیوسی در سرزمین چین است.
خلاصه ماشینی:
"آنها میدانستند که اگر پیام کتاب را به زبان دیگری غیر از عربی به گوش مردم چین برسانند، نیاز دارند تا اول جهانبینی آن را شرح دهند که این به هیچ وجه نه در خود کتاب به طور مستقیم اشاره شده است و نه از توضیحات فقها در خصوص فقه و متکلمان در باب عقیده به دست میآید.
وانگ دایو و لیو ژی علیرغم فقدان شواهد مبنی بر گفتوگو و تبادل نظر میان مسلمانان و پیروان آیین کنفوسیوس، آثار کتاب هان نشان میدهد که بسیاری از اعضای هویرو همواره از مبانی فکری کنفوسیوسی بهره میبردند.
در میان همه آثار هویرو، فرانکل دقیقا اشاره میکند که جلد دوم از این سهگانه است که توجه اندیشمندان کنفوسیوسی را به خود جلب کرده بود؛ چراکه این کتاب بر سازگاری اجتماعیای تأکید میکند که در چارچوب نظریه اجتماعی آیین کنفوسیوس یعنی «پنج فضیلت ثابت» ریشه دارد.
بررسی معنای دو واژه «سینگ» و «لی» از منظر لیو ژی و وانگ دایو خالی از لطف نیست، خصوصا بدین دلیل که فهم و برداشتشان از این واژگان نشان میدهد که آنها میکوشیدند از راه فهمیدن اندیشه مکتب کنفوسیوس از سنت کنفوسیوسی غافل نشوند.
البته اگر منظورمان از دین، تعالیم الاهیاتی باشد که در غرب پیشامدرن و اسلام بسیار رایج بوده است، با بررسی تفسیرهای دو واژه «سینگ» و «لی» که چینشناسان و بیشتر پژوهشگران معاصر چینی ارائه کردهاند، مطمئنا به این نتیجه میرسیم که اندیشه دینی در آیین کنفوسیوس حضور کمرنگی دارد.
نویسندگان هویرو کاملا از سکوت کنفوسیوس درباره خدا و موجودات ماوراءطبیعی آگاه بودند و وانگ دایو در کتاب شرح واقعی بر دانش حقیقی در فصلی با نام «سرشت و امر» (xingming) به این موضوع اشاره میکند."