خلاصه ماشینی:
"در این مقاله کوشش شده است اوضاع و احوالی که مسبب شکست کشورهای رو به رشد در دست زدن به انقلاب علمی و فنی است بر حسب دو عامل مورد تأکید قرار گیرد: نظام اقتصادی بین المللی از یک سو و ساخت خاص اجتماعی این گونه کشورها از سوی دیگر.
وقتی بخش دولتی در نوسازی کشور و وارد کردن علم و تکنولوژی جدید که آثار بسیاری دارد مشارکت میکند،اقدام آن در انگارههای مصرفی تأثیر میگذارد و به تغییراتی در ساخت بازار داخلی میانجامد، یعنی تغییراتی که با نیاز به رشد بیشتر تعارض پیدا میکند.
برداشتی که پیشرفت کند بیشتر کشورهای رو به رشد را ناشی از«مقاومت در برابر تغییر»میداند هم به توضیح و تصریح نیاز دارد و هم به سئوالهای بسیاری باید پاسخ بگوید، چرا که حتی بسیاری از اقوام ابتدایی که پژوهشگران میشناسند در اوضاع و احوال خاصی بعضی از انواع تغییر را پذیرفتهاند،اما در برخی از کشورهای بسیار پیشرفته در برابر تغییر،مقاومت دیده میشود،من باب مثال اتحادیههای کارگری آن دسته از نوآوریهای فنی را که به بیکار شدن عدهای از کارگران بیانجامد طرد میکنند و دانشجویان به تغییراتی که در برنامهء درسی داده میشود،اگر با برداشتهایشان موافق نباشد،اعتراض میکنند.
بخشی از این برگزیدگان هنوز هم تصور روشنی از تغییر و توسعه ندارند و این یکی از دلیلهای شکست آنان در ایجاد ساختهای اجتماعی جدید مناسب نوسازی است،و از این نکته نیز غافلند که تأثرهای گستردهء تحول احوال آدمی و شرایط زندگی فقط در اقدامهای وسیع تکنولوژیک تجلی نمیکند بلکه تجلای آن در مسائل سترگ اجتماعی و انسانی است."