چکیده:
چه مانعیی برای مرگ می توان توصر کرد؟ مردن را چوگنه باید فهدیم؟ با مرگ خود و مردن دیگرـی در لحهظ سرنوشت م وتحم و م وتخم چوگنه مواجه می شویم ؟ ایناه سوالاتی وجودی هدنتس به قدمت تاـریخ زیسن ت برشیت . به این مانع و به عابرتی دیگر، ما برای زیسینت مانعمند، خود نایزمند مواجهه ای مانعمندـ و البه ت درست با مرگ خود و مردن دیگری هستم ی. از این حث ی فرهنگ ـ اسـت که ـ ساـختارهای مرعفتیـ وجودی برای توکین زیست جهانی مانعمند از این دست را فراهم می سازد، تا من ـ ـو برته بوتانیم با چنن ی رخداد وجودی، فرهنیگ و اجتامعی مواجه شویم . آشکار است که مع بن تذغیه ایـن ت وـکین هامنـا روایت های فرهنیگ از مرگ و مردن است که عم ل و دین و عرفان مل ثم آن اند؛ عم ل میـلثم اسـت برـای فرهنگ عرفی و دین نزی میلثم است برای فرهنگ شرعی و عرفان نزی میلثم است برای فرهنگ مونعی. ازاین رو، این ماقله با طح ر چدن پرسش م ص خش در پی کاویدن چن ین روایتی از طریق سه سرمتن (علیم ـدینی ـدبی) اس ت : الف ) مرگ و مردن خود/ دیگری در من تـ عرفـی نرظیـه اجتاـمعی مرـگ باـ چه ـ نشانه های فرهنیگ و آثار اجتامعی وصف شده است ؟ ب ) مرگ و مردن خود/ دیگرـی در من تـ شرـعی نهج البلاغه با چه ناشنه های عدیقتی و آثار مرعفتیـ وجودی وصف شده است ؟ ج ) مرگ و مردن خوـد/ دیگری در من ت ادبی مثونی مونعی با چه ناشنه های مرعفتی و آثار عدیقتیـ وجودی وصف شده است ؟
خلاصه ماشینی:
برای نمونه ای از این ادعا می توان به صراحت بیان کرد کـه مـرور ادبیـات بـه سـبک مرسوم و استاندارد و متعارف آن (هرچند به عنوان منابع مقاله مورد استفاده واقع شده اند و نیز خلاصۀ مفیدی از آنها نیز وفق منطق مقاله ذکر شـده انـد) و همچ ن یـن ذکـر مبـانی فصلانمه علمیـ پژوهشی نظری و نیز چارچوب نظری (که البته در ذیل بحث از نظریۀ اجتماعی مرگ خودبه خود تولید شده اند) به شکل صوری آن (آن گونه که در سایر مقالات علمیـپژوهشـی منـدرج «مرگ خود و مردن می شوند) در این مقاله محلی از اعراب نیافته است ؛ چـون ایـن اطمیاـنن وجـود داشـته دیگری »: روایت ...
آیـا فرهنگ دینی و نظام معونیتی نیز ما را با چنن ی وضعی تناه به حال خود رها مـیکندـ؟ یـا اینکه فرهنگ دینی و زیست جهان معونیتی ما را در مواجهـه وجـودی بـا مـرگ و مـردن ، بسته به نوع نظام نمادین و معانشناختی خاصی که از زیستن ارائـه مـیدهـد، بـه تعاـبیر و روحیۀ خاصی مجزه می کند تا با اطمیانن و آگاهی عمق ی و دقیقی به استقابل مرگ خـود و مردن دیگری برویم ؟ عجالتا باید پاسخ به این پرسش ها را تـا بخش ـ بعدـی کـه مخص تـ روایت دینی از مرگ و مردن است به تعق یل درآوریـم تـا در ادامـه ، شـح ر هـای متأـخر از روایت اجتماعی مرگ و مردن را برای یافتن سرنخ های بیرتش مرور کنم ی.