چکیده:
تاکنون مسئله ضرورت نبوت با رهیافتهای گوناگونی، ازجمله حدیثی، کلامی، فقهی و فلسفی تبیین و ارزیابی شده است. پژوهش پیشرو به ضرورت نبوت از منظر فلسفه و عرفان میپردازد. فلاسفة مسلمان در ظاهر با نگاهی اینسویی و زمینی، بهویژه در مبحث علم النفس، با نگاه به مراتب حسی، خیالی و وهمی و همچنین مراتب عقل عملی و نظری و قوه قدسیای که برای عقل بالمستفاد حاصل میشود، به تبیین این حقیقت پرداختهاند و از راه حکمت واجب، ضرورت آفرینش، ازجمله انسان و درنتیجه ارسال نبی را برای هدایت او و اصلاح جامعه و اداره امور انسانها اثبات کردهاند؛ اما عرفا با نگاهی آسمانی، نبود انسان کامل را در میان مخلوقات الهی، نقص خلقت تلقی مینمایند. در پژوهش پیشرو، این مسئله براساس متون و منابع اصیل این دو حوزه و با تأکید بر آرای ابنسینا (نماینده فلاسفه) و امام خمینی (نماینده عرفان) تبیین و ارزیابی شده است.
خلاصه ماشینی:
"گزیده دیدگاه فلاسفه درباره ضرورت نبوت در سه محور قابل ارائه است: الف) فلاسفه در بخش معرفةالنفس و حکمت نظری، درباره کمال عقل انسان بر این باورند که اگر انسان با سلاح برهان و استدلال و منطق، ابزار شناخت را به خدمت گرفته، در مسیر کمال و معرفت حرکت کند و مراحل عقل هیولانی، عقل بالملکه، عقل بالفعل و عقل بالمستفاد را طی کند، در بعد عقل نظری به کمال نهایی خود رسیده است؛ زیرا وقتی انسان به مقام عقل مستفاد برسد، تمام تعقلات بدیهی و نظری او درحالیکه مطابق با حقایق عینی است، یکجا در حضور او قرار می گیرد (علم حضوری) و چنین انسانی میتواند بدون مزاحمتهای مادی، به آن توجه نماید و بر همه آنها اشراف کامل یابد.
اهل معرفت به مسئله انسان کامل، نبی و ضرورت آن، از افق عالیتری نسبت به نگاه فلسفی درباره ضرورت نبوت نگریستهاند؛ زیرا از منظر عرفا، غرض ذاتی و اولی از خلقت انسان کامل، تنها اصلاح جامعه و اموری که در دایره تکوین است ـ آنگونه که فلاسفه تبیین کردهاند ـ نیست؛ بلکه غرض از خلقت او، ظهور تام خالق هستی در یک مظهر کامل است؛ گرچه همه مخلوقات بهخصوص جامعه بشری از نعمت وجود او بهرهمند میشود؛ چنانکه در حدیث قدسی خدای سبحان خطاب به پیامبر اکرم که بزرگترین و کاملترین مظهر الهی است، فرمود: «همهچیز را برای تو آفریدهام و تو را برای خودم خلق کردهام»."