چکیده:
به استناد آیات و روایات، تأویل راهی برای دستیابی به حقایق متن مقدس و عبور از ظواهر الفاظ برای نیل به حقایق آیات است. در این عرصه، هر یک از فرقههای اسلامی به بحث و تدقیق در این زمینه پرداخته و بهگونهای به ارائه تأویل صحیح همت گماشتهاند. نوشتار حاضر به بررسی تأویل از دیدگاه دو دانشمند نامآور از فرقههای اسلامی عقلگرا (شیعه و معتزله)، یعنی ملاصدرا و قاضی عبدالجبار همدانی میپردازد. صدرالمتألهین بهتناسبت دیدگاه وجودشناسانه و بهمدد نظام عقلانی ـ شهودی خود، میان مراتب حقیقت و عقل انسانی تناظر برقرار نموده، براساس این تناظر سعی در ادراک حقایق آیات براساس اصل موازنه میان معقول و محسوس دارد. این در حالی است که قاضی از منظر زبانشناسانه، تأویل آیات را منحصر در مدالیل زبانی دانسته، سعی میکند آن را صرفا براساس عقل استدلالی تببیین نماید. بررسی نوع نگاه به مسئله تأویل از حیث مبدأ ورود به بحث، بدنه اصلی و پیامدهای آن در دو دیدگاه یادشده، دو جلوة متفاوت از دیدگاههای عقلگرایانه را در عالم اسلام ترسیم میکند که در این نوشتار به آن پرداخته خواهد شد.
By virtue of the verses and narrations، interpretation is a way to achieve the realities of the sacred text and to reach the reality of the verses by passing through appearance of the words. In this regard، each one of the Islamic sects has discussed and scrutinized this field and has attempted to interpret it accurately in one way or another. The present paper attempts to investigate interpretation from viewpoints of two famous scholars of the rational Islamic sects (Shiite and Mutazila)i.e. Mullasadra and Qazi Abd Al-jabar Hamedani. In regard to ontological perspective and by using his rationalintuitive system، Sadra has established correspondence between the degrees of reality and humanistic reason and accordingly، he has attempted to understand realities of the verses based on the balance principle between the reasonable and perceptible while Qazi approach is linguistic and for him، interpretation of verses is dependent upon linguistic designated cases and he tries to explain it just through rational reason. Analyzing the type of approaches to the matter of interpretation in terms of introduction، main body، and the related consequences within two mentioned viewpoints describes two different forms of rationalism viewpoints in Islam which will be dealt with in this paper.
خلاصه ماشینی:
"(بنگرید به: اعوانی و بیدهندی، 1382: 14) پیشنهاد او برای نیل به حقیقت و تأویل شیء، عبور از ظاهر است و هرگز عدول از آن را نمیپذیرد؛ (ملاصدرا، 1366: 2 / 48) به عبارت دیگر، همواره روش ملاصدرا در بررسی امور ماورای طبیعی، موازنه میان معقول و محسوس است که براساس آن، توقف در ظاهر را نادرست قلمداد نموده و معتقد است تمامی اموری که در این عالم تحقق دارند، دارای اصل و ریشهای در عالم مافوق حس هستند و ظاهر، دریچه رسیدن به باطن است؛ دریچهای که در عینحال که توقف در آن جایز نیست، وصول به باطن، لاجرم از طریق عبور از آن صورت میگیرد؛ چنانکه او در بررسی تأویلی واژه میزان در قرآن، ضمن تأکید بر معنای اصلی واژه و عدم عدول از آن، آن را وسعت میبخشد؛ بهگونهایکه معنای اصلی واژه بدون تصرف باقی میماند؛ ولی در عینحال آن را از امور زائد تجرید مینماید و به سبب عادت نفس به هیئت مخصوصی که آن معنا غالبا در آن هیئت ظاهر میشود، از روح معنا غافل نمیماند.
در حقیقت عقل کاشف از حقایق در فلسفه صدرایی، برخلاف عقل بهکار گرفتهشده در فهم تأویل در تفکر قاضی، منحصر در مرتبه ظاهر نیست؛ بلکه بر مبنای فهم صدرا از انسان و حقیقت، انسان قوه ادراک حقایق را به طریق علم حضوری دارد و ازاینرو میان مراتب کتاب تدوین و کتاب نفس، هماهنگی برقرار است و به مدد عقل شهودی است که فرد به مشاهده حقایق پرداخته، از تأویل امور آگاه میشود؛ درحالیکه در تفکر قاضی، اصل بر فهم تأویل براساس عقل ظاهری است و چنانکه متکلم در برخورد با آیات قرآن، آن را هماهنگ با اعتقادات کلامی خود تشخیص دهد، آنها را آیات محکم مینامد و همین فهم خود از آیات محکم را مبنای فهم متشابهات قرار میدهد و از این طریق، راهی برای هماهنگی آیات قرآن با آموزههای عقلانی خویش میگشاید."