چکیده:
مقالهی حاضر به مطالعهی اعتماد بین قومی و سنجش عوامل اجتماعی موثر بر آن میپردازد. اعتماد به عنوان یکی از مولفههای کانونی سرمایهی اجتماعی و از موضوعات اصلی مورد توجه علمای اجتماعی در جهان معاصر است. در ایران نیز با توجه به شرایط زیست چند قومی بحث درباره عوامل و موانع اعتماد بین اقوام و اقلیتها از یک طرف و اقوام و دولت مرکزی از طرف دیگر همواره از دغدغههای دولتمردان و محققان بوده است. درمقاله حاضر بعد از مرور دیدگاهها و منابع تجربی موجود یک چارچوب نظری تنظیم گردید و در قالب آن فرضیههای اصلی مطرح شده است. پژوهش به روش پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه در مورد 400 نفر نمونه از دانشجویان آذری، فارس، کرد و لر دانشگاه خوارزمی (تربیت معلم سابق) تهران انجام شد. یافتهها نشان میدهد میانگین فرهنگ اعتماد بین قومی دانشجویان آذری، فارس و لر نسبت به یکدیگر بالاتر از حد متوسط است اما میانگین فرهنگ اعتماد بین قومی کردها نسبت به اقوام دیگر پایین تر از حد متوسط است و میانگین اعتماد همه اقوام نیز به استثنای آذریها نسبت به کردها پایین تر از حد متوسط است. نتیجه تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که ضریب همبستگی چندگانه فرهنگ اعتماد بین قومی 55/0 می باشد و در مجموع به ترتیب متغیرهای تصورات قالبی، اعتماد درون قومی، قوم مداری، اعتماد عام و اعتماد سیاسی 28 درصد تغییرات فرهنگ اعتماد بین قومی را تبیین میکنند.مقاله ی حاضر به مطالعه ی اعتماد بین قومی و سنجش عوامل اجتماعی موثر بر آن میپردازد. اعتماد به عنوان یکی از مولفه های کانونی سرمایه ی اجتماعی و از موضوعات اصلی مورد توجه علمای اجتماعی در جهان معاصر است . در ایران نیز با توجه به شرایط زیست چند قومی بحث درباره عوامل و موانع اعتماد بین اقوام و اقلیت ها از یک طرف و اقوام و دولت مرکزی از طرف دیگر همواره از دغدغه های دولتمردان و محققان بوده است . درمقاله حاضر بعد از مرور دیدگاه ها و منابع تجربی موجود یک چارچوب نظری تنظیم گردید و در قالب آن فرضیه های اصلی مطرح شده است . پژوهش به روش پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه در مورد ٤٠٠ نفر نمونه از دانشجویان آذری، فارس ، کرد و لر دانشگاه خوارزمی (تربیت معلم سابق ) تهران انجام شد. یافته ها نشان میدهد میانگین فرهنگ اعتماد بین قومی دانشجویان آذری، فارس و لر نسبت به یکدیگر بالاتر از حد متوسط است اما میانگین فرهنگ اعتماد بین قومی کردها نسبت به اقوام دیگر پایین تر از حد متوسط است و میانگین اعتماد همه اقوام نیز به استثنای آذریها نسبت به کردها پایین تر از حد متوسط است . نتیجه تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که ضریب همبستگی چندگانه فرهنگ اعتماد بین قومی ٠.٥٥ می باشد و در مجموع به ترتیب متغیرهای تصورات قالبی، اعتماد درون قومی، قوم مداری، اعتماد عام و اعتماد سیاسی ٢٨ درصد تغییرات فرهنگ اعتماد بین قومی را تبیین میکنند.
خلاصه ماشینی:
"یوسفی و اصغرپور (١٣٨٨) نیز در تحقیقی با عنوان «قوم مداری و اثر آن بر روابط بین قومی درایران » به این نتیجه رسیدند که اولا، قوم مداری در نزد همه اقوام ایرانی بالاست ، در - Soroka - Aizlewood - Leigh - Uslaner - Ward عین حال کمترین قوم مداری از آن عرب ها و بیشترین قوم مداری از آن بلوچ ها است .
بر مبنای تحقیقات انجام گرفته و نظریه های بحث شده می توان در سطح خرد (فردی)، میزان اعتماد بین قومی در جوامع ناهمگون و چند فرهنگ را به عنوان یک پدیده اجتماعی، متأثر از عوامل متعددی دانست که مهمترین آنها عبارتند از: هویت قومی، قوم مداری، میزان تعامل اجتماعی، احساس تبعیض ، باورهای کلیشه ای و پیش داوریها نسبت به برون قوم ، میزان اعتماد سیاسی (سازمانی) و اعتماد عام .
در مجموع اعتماد بین قومی همه اقوام نسبت به یکدیگر در حد متوسط است و نتایج آزمون مقایسه میانگین ها بر اساس آزمون های شفه نشان داد که در بین چهار قوم آذری، فارس ، کرد و لر به لحاظ میزان اعتماد بین قومی تفاوت معناداری وجود ندارد.
با وجود میانگین اعتماد در درون خود گروه های قومی چهارگانه (آذری، فارس ، کرد و لر) بالاتر از حد متوسط (٥٠ درصد) میباشد و این میزان بالای اعتماد درون گروهی، میزان بالای احساس تعلق و دلبستگی به عناصر هویت قومی در جامعه چند قومی ایران را نشان میدهد."