خلاصه ماشینی:
"(افتخاری:الف-1383،فصل 2)نظریههای ارائه شده در قالب روایتهای آمریکایی و اروپایی،اگرچه با یکدیگر تفاوتهایی دارند،اما از آن حیث که اصل تکوین نظم هژمونیک را پذیرفتهاند،یکسان ارزیابی این پرسش که نظام جهانی در صورت نبود یکی از ابرقدرتهای بینالمللی،چه سمت و سویی را تجربه خواهد کرد، سؤالی سترگ و حیاتی بهشمار میآید که توجه بسیاری از اندیشهگران و استراتژینهای بینالمللی را از سالهای پایانی دهه هشتاد به این سو،به خود معطوف داشته است میشوند.
به این نکته اشاره میکند که برای تبیین شرایط موجود تاکنون سه دیدگاه اصلی عرضه شده است: اهمیت بازیگران در عصر جدید تابعی از توان آنها درآغازیدن و ادامه دادن به کنشها و واکنشهاست؛لذا ادعای اهمیت یکسان بازیگران فروملی و فراملی،ادعای صادقی است نخست:پذیرش ایده اینکه ما در دوران منحصر به فردی قرار داریم که یک نقطه عطف تاریخی بهشمار میآید.
(ص 240) روزنا از کنار این پرسش که چگونه میتوان بر «آشوب»فائق آمد پاسخی درخور نمیدهد و مجموعه سناریوهایی هم که در فصل پایانی کتاب میآورد بسیار کلی و مبهماند به هر میزان که روزنا در مقام تحلیل شرایط جاری موفق ظاهر شده است،در پیشبینی نظم آتی جهان،با کاستی روبرو بوده است وارسی پارامترها در بخش سوم کتاب که دربردارنده چهار فصل است،روزنا به دلیل اهمیت نقش پارامترهای سهگانهای که در بخش دوم به آنها اشاره کرد، به صورت مبسوط به بررسی هرسه پارامتر میپردازد و این بررسی را با پارامتر«مناسباتی»که در میانه دو پارامتر دیگر قرار دارد آغاز میکند."