چکیده:
اکثر پژوهشگرانی که دربارة حافظ و شیوة شعری او سخن گفتهاند، ایهام و ایهامتناسب را خصیصة اصلی سبک وی دانستهاند. در شعر وی، کلمات در پیوند با یکدیگر و در شبکهای از تناسبات قرار دارند. اکثر شارحان دیوان وی کوشیدهاند تا جنبههایی از این تناسبات و زیباییها را به نمایش بگذراند. با این حال، بسیاری از ایهامهای وی از دید حافظپژوهان پنهان ماندهاند. در همین راستا، در این مقاله به بررسی برخی از ایهامتناسبهای نهفته در شعر وی ـ که اغلب از دید محققان پنهان ماندهاند ـ پرداختهایم. بدین منظور، ابتدا سیر تحول ایهام و ایهامتناسب را به طور فشرده در کتب بلاغی فارسی بررسی کردهایم و پس از آن، ابیات مورد نظر را که به نوعی ایهامتناسب یا دیگر انواع ایهام در آنها به کار رفته، مطرح ساختهایم. در این بررسی، سعی بر آن بوده است که واژههای مورد نظر را در فرهنگهای معتبر پیگیری کنیم و پس از آن، با ذکر شواهدی از متون نظم و نثر، به تشریح آنها در بیت مورد نظر حافظ بپردازیم.
خلاصه ماشینی:
"نگارندة این مقاله ، پس از ذکر مقدمه ای کوتاه دربارة ایهام در شعر حافظ ، برخی از ابیات حـافظ را که ایهام و یا یکی از گونه های ایهام در آنها به کار رفته است ، بررسی کرده انـد.
در بیت حافظ نیز «خورشید»، در معنای «آفتاب و شمس » به کار رفته است ، لـیکن در معنـای یاد شده ، با «سوار» و «عنان » ایهام تناسب میسازد.
در بیت حافظ ، «باده » در معنای «شراب » به کار رفته است ، لیکن در معنـای یـاد شـده بـا چنگ (آلت موسیقی)، راه (آهنگ ) نغمه ، ساز و نوا ایهام تناسب میسازد.
این ایهام تناسب در بیت های دیگر حـافظ نیـز بـه کـار رفته است : «بــا پایــۀ جــلال تــو افــلاک پایمــال وز دست بحر جود تو در دهر داستان » (حافظ شیرازی،٨٢:١٣٨٧).
در بیت حافظ ، «بهمن » به معنای «مـاه دوم زمسـتان » و بلبـل و زاغ بـه معنـی «دو پرنـدة مشهور» به کار رفته اند، اما در معنی یاد شده ، با هـم ایهـام تناسـب از گونـۀ دوم و بـا «طـرب » ایهام تناسب میسازند.
در بیت حافظ ، «ماه » در معنی «ماه آسمان ، قمر» و «مصر» در معنای «نام شـهری مشـهور در حدود شام » به کار رفته اند، لیکن در معنای یاد شده بـا هـم ایهـام تناسـب از گونـۀ دوم و بـا «کنعان » (نام شهری) ایهام تناسب میسازد."