چکیده:
آسیب شناسی معرفت دینی ـ به معنای شناخت آفاتی که به درک و باور دینی زیان می رساند ـ از بحث های نوپایی است که البته می توان برخی نمودهای آن را از لابه لای آثار پیشینیان نیز استخراج نمود. علامه طباطبایی در قامت یک متفکر دینی با غور در منابع اسلام، ضمن شناخت آسیب های معرفت دینی، به مقابله با آنها پرداخته و از این رهگذر، شیوه های متفاوتی برای فهم صحیح دین ارائه نموده است. نوشتار حاضر ضمن برشمردن مهم ترین آسیب های معرفت دینی در دو بخش مبانی و روش های فهم دین، با تاکید بر آرای آن عالم ربانی، علاوه بر تحلیل نوع آسیب و آثار مخرب آن در معرفت دینی، راهکارهای ایشان را برای مقابله با این آسیب ها بررسی کرده است. در نگاه ایشان، راه برون رفت از آسیب هایی مانند نسبی گرایی، التقاط، بدعت، خرافه پرستی، عدم جامعیت، تفسیر به رای و جداانگاری دین از زندگی فردی و اجتماعی، پرورش عقل قطعی جامع نگر و تمرکز آن بر قرآن است
Pathology of religious epistemology-that is recognition of the problems damaging the religious conception and belief - is a newly established discussion، though some of its representations could be found among the works of ancient scholars. As a religious thinker and contemplating on Islamic resources، while Allameh Tabatabaie recognizes the problems in religious epistemology، he confronts with them and consequently، he has proposed various methods for correct conception of religion. Enumerating the most important problems in religious epistemology in two sections of principles and methods of understanding religion and emphasizing on this divine scientists opinions، the present paper not only has analyzed the type of the problems and their damaging effects on religious epistemology but also has investigated his strategies to conflict with these damages. For him، the way of avoiding the problems such as relativism، eclecticism، innovation، superstition، lack of integrity، interpretation to opinions، and separating religion from social and individual life is the Holistic Definite Reason and its focus is on the Holy Quran.
خلاصه ماشینی:
"(همان: 1 / 98 ـ 35؛ مجلسی، 1404: 2 / 316 ـ 261) علامه طباطبایی با نگاهی شرعی و کلامی، در تحلیل خود از واژه بدعت در ذیل آیه 27 سوره مبارکه حدید، به معنای کلمه «ابتداع» اشاره مینماید و آن را چنین بیان میکند: «انسان چیزی را جزء دین کند که جزء دین نباشد و سنت و عملی را باب کند که در هیچ دینی نبوده باشد» (طباطبایی، 1374: 19 / 304) و از آنجا که در منظر ایشان، دین در عرف و اصطلاح قرآن همان سنتی است که در زندگی جریان دارد و باید در جامعه عملی شود، لذا آن را برای خدا دانسته و معتقد است کسی که چیزی بر دین اضافه کند، در حقیقت به خدا افترا بسته است؛ هرچند از اسناد دادن آن به خدا سکوت کند یا حتی به زبان، این اسناد را انکار نماید.
(همو، 1374: 10 / 427) او همچنین در برابر گروهی از اندیشمندان که در بیان حد و مرز بدعت دچار افراط شده و حقایق دینی و آنچه را خارج از ظواهر کتاب و سنت است، بدعت دانستهاند، میگوید: عقل بلکه قرآن و سنت نیز برخلاف عقیده آنان، مردم را بر تدبر در آیات خدا و بذل جهد در تکمیل شناسایی خدا و آیاتش و تذکر و تفکر در آن و احتجاج به حجتهای عقلی تحریص و تشویق میکند و با این همه تشویق که در مقدمات کرده، چطور ممکن است از نتیجه آن منع و نهی فرموده باشد؟ (همان: 8 / 191) از مطالب پیشگفته روشن میشود که علامه به دور از افراط و تفریط، بهروشنی معنای بدعت را با ذکر برخی مصادیق تاریخی آن بیان نموده و نیز دایره شمول آن را فراتر از احکام عبادی دانسته است و آن را به همه مسائل و مباحث دین سرایت میدهد."