خلاصه ماشینی:
علیرضا نادری و همدورهایهایش بخشی از تلاشگران توانمند تئاتر ایران هستند که خود پارهای از جریان تئاتر ملی را میسازد،و با آن که همگی دانش آموختهی تئاتر دانشگاهی،و آشنا با تئاتر غربی هستند،از آن تقلید نمیکنند و تلاش آنان بر این پایه استوار است که تماشاگر ایرنی بتواند کاراکترهای ایرانی(خودش را)در صحنههای نمایش ببیند.
در این نوشته،از میان همهی نمایشنامه نویسان این دوره،چهار تن برگزیده شدهاند-که با وجود گونه گونی آثار آنان و تشخص هر یک از دیگری-سازندگان بخشی مؤثر از جریان تئاتر ملی امروز ایران هستند؛ محمد چرم شیر،جمشید خانیان،محمد رحمانیان،و علیرضا نادری که در اینجا با نگاهی کلی،این جریان و ویژگیهای مشترک علیرضا نادری و همدورهایهایش بررسی شده است.
یکی از نشانههای این خود ناشناسی مزمن این است که مدعیان و متولیان فراوانند، حسب ضربالمثل آفتابه لگن هفت دست،شام و نهار هیچی!یک نقطهی اشتراک دیگر هم بین میرزا آقا تبریزی و علیرضا نادری وجود دارد که از این قرار است؛نمایشنامههای هیچ یک خوانده نمیشود-منأسفانه و چاپ هم نمیشود.
هنگامی که ما در این استنباطی واحد از واقعیت زندگی میکنیم و این استنباط واحد با استدلالها و توجیهاتش همهی ما را شبیه به هم میکند؛به دستهای آدمهای طبقهبندی شده در دلایل واقعنمایی استنباط واحدشان؛این نویسنده است که اپوزیسیون این واقعیت دروغین میشود و آن را میشکند و ما را متوجه واقعیتهای بیشمار و محتملی میکند که چشم ما به آنها بسته بود.
هنوز پرسش آغازین ما در جای خود باقی است؛اینان چطور به این ضرورت رسیدهاند و چرا با این همه تنهایی و پاسخهایی که دریافت نمیکنند همچنان مینویسند؟ یکی از خصوصیات مشترک علیرضا نادری،جمشید خانیان،محمد چرم شیر و محمد رحمانیان در انگیزهی درونی آنهاست که آثار آنها را از دیگران متمایز میکند.