خلاصه ماشینی:
"اگر زبان و فرهنگ ما با توجه به نشیب و فرازهای تاریخی فراوان،استوار و پا بر جا باقی مانده و علیرغم زمزمههای غربزدگان بیهویت،که قبل از پیروزی انقلاب،درصدد تغییر آن بودند،تغییر پیدا نکرده،از برکت همین پشتوانههای عظیم فرهنگی بوده است و اندیشهء جوان ایرانی بارور نخواهد شد مگر با مطالعهء دقیق و مداوم این پشتوانههای عظیم فرهنگی.
بنابراین نه تنها زمان آن بسر نرسیده است، بلکه به یمن قدوم انقلاب اسلامی که انقلابی معنوی است،درخشش و بالندگی بیشتری هم پیدا کرده است و علیرغم تمام تبلیغات شوم و مسمومی که توسط مغرضین خودباخته،علیه زبان و ادبیات کهن ما به طور علنی انجام میشود،هم صفحات ادبی روزنامهها و مجلات،در تسخیر شعر کهن، خصوصا غزل است،هم بازار انتشارات ما.
خداوند تبارک و تعالی با همین کلمه گفتگوی عاشقانهء خود را با بهترین و برگزیدهترین بندگانش،رسول گرامی اسلام،انجام داده است و ماحصل آن،تکوین کتاب آسمانی قرآن مجید است و خلقت عالم جزئی از تمهیدات برای فراهم شدن این گفتگوی عاشقانه بوده است و استناد آن بیت زیر است که مطلع یکی از غزلیات حضرت ابوالمعالی بیدل دهلوی است زهی چمنساز صبح فطرت تبسم لعل مهرجویت ز بوی گل تا نوای بلبل فدای تمهید گفتگویت روی سخن حضرت بیدل در این غزل با خداوند است و مصراع اول بیت به خلقت عالم آفرینش اشاره دارد که با یک اشارهء خداوند،خلق گردیده است،چنانکه در چند جای قرآن هم به آن اشاره شده است اما تبسم لعل مهرجو لب باز کردن خداوند است و همان ادای امر«کن»میباشد که موجب خلق افلاک شده است و«چمن صبح فطرت»جهان آفرینش و افلاک است که در ادبیات ما با تعبیرهای مجازی گوناگونی توصیف شده است."