خلاصه ماشینی:
"در همان حال این اثر تصویری است باشکوه از قدرت،و بزرگی انسان،انسانی که تسلیم نمیشود،انسانی که در جادهء گرسنگی راه میپوید،ولی شانه خم نمیکند و در اوج مسکنت به خواری و پستی تن درنمیدهد،«جادهء گرسنه»بازگو کنندهء روابط خوب انسانی هم هست،همدردی،همراهی، فداکاری،دوستی و محبت بیدریغ در این کتاب موج میزند و میتواند عمیقا هر خوانندهای را تحت تاثیر خود قرار دهد.
مدیران و تصمیمگیرندگان آنجهانی بسیار کوشیدند او را به جایگاه اولش بازگردانند،ولی هرگز موفق نشدند و پسرک با تمام بیچارگی و درماندگی بر عزم خود باقی ماند،به جهان پر از زیبایی و جلال و آرامش ارواح پشت کرد و بر زمین نفرین شده ماند تا غمخوار پدر و مادر باشد.
در این فصل،پدر که از آستانه مرگ بازگشته است اعلام میکند که زندگی«باید باز باشد،جادهمان باید باز باشد،جادهای که باز شد،هیچ وقت گرسنه نیست،و یا اینکه نیروی«گرسنگی میتواند جهان را دگرگون کند» «جاده گرسنه»انسان را به سوی خود میخواند و اگر کسی به خواندن آغاز کند،سختی میتواند تمام نکرده کتاب را بر زمین بگذارد."