چکیده:
هرچند تجربه تاریخی صدر اسلام ابعاد و سویه های مختلفی دارد که هر کدام می تواند
موضوع تحلیل متفاوتی قرار گیرد، اما تجربه مبارزه اسلام با اشکال گوناگون نابرابری،
که بر بنیاد نفی ارزش ها و سرشت مشترک انسانی استوار است، تجربه ای است که ویژگی
متمایزی به اسلام نسبت به دیگر ادیان آسمانی داده است. این نوشتار با نگاهی به
آموزه ها و ابعادی از حیات اجتماعی پیامبر گرامی(صلی الله علیه وآله)، زوایایی از
این بحث، دست کم در حد طرح مسئله را مورد بررسی قرار می دهد.
خلاصه ماشینی:
"اما در جامعه شناسی، همان گونه که گیدنز گفته است، به «نظام ساخت یافته ای از نابرابری میان گروه بندی های مختلف اجتماعی» اطلاق می شود([1]) هسته نظام قشربندی «نابرابری اجتماعی»([2]) است و نابرابری اجتماعی بدین معناست که انسان ها از یک سو به طور یکسانی از امکانات، فرصت ها و مزیت های اجتماعی بهره مند نیستند و از سوی دیگر، این بهره مندی نابرابر پیامد وضعیتی است که در آن انسان ها با استفاده از زور و امکاناتی که موقعیت پایگاهی آنها در اختیارشان قرار داده، حقوق، حیثیت و آزادی افراد و گروه های ضعیف تر را مورد تعرض و تعدی قرار می دهند.
اما آیا این چینش سلسله مراتبی موقعیت ها و تفاوت در میزان دست یابی انسان های گوناگون به مزایا و فرصت های اجتماعی یک امر طبیعی است و از بنیادهای قابل توجیه برخوردار است، یا اینکه این نابرابری بنیاد ظالمانه و ناموجهی دارد که توسط افراد و گروه هایی که موقعیت برتر، سلطه و زور بیشتری دارند بر سایر انسان ها و گروه های اجتماعی تحمیل شده است؟ جامعه شناسان اغلب در تحلیل این مسئله به دو رویکرد متفاوت و حتی متعارض روی آورده اند.
پیامبر اعظم(صلی الله علیه وآله) در آخرین سفر زیارتی خویش به مکه نیز بار دیگر بر تقوا به عنوان تنها معیار برتری و فضیلت انسانی تأکید نموده است: «ای مردمان، پروردگار شما یکی است، پدر شما یکی بوده، شما همگی از آدم هستید و آدم از خاک آفریده شده.
بنابراین، پیامبر اعظم(صلی الله علیه وآله)هرچند با گونه ها و الگوهای معینی از نظام قشربندی و نابرابری در جامعه عصر خویش مبارزه نمود، همانند «تبعیض قومی و نژادی»، «نظام برده داری»، «تبعیض جنسیتی» و «نابرابری اقتصادی»، اما مبارزه اسلام با صورت های مختلف نابرابری یک جهت دیگری بنیادی است."