چکیده:
این نوشتار در پی آن است که نشان دهد در استعمالات دینی و به ویژه قرآنی، معنای ظاهری قلب همان عضو صنوبری است که در سینه جای دارد؛ ولی معنای واقعی آن، همان گوهر ذات آدمی است، و همان نفسی است که در تعریف آن گفته میشود: «کمال اول جسم آلی است که با قوای دراکه و فعاله شناخته میشود» گاهی به این گوهر شریف روح نیز گفته میشود؛ چرا که آیه کریمه «نفخت فیه من روحی» بیانگر این است که آدمیت حضرت آدم× و قابلیت وی برای مسجود شدن فرشتگان زمانی بود که او از روح منفوخ الهی برخوردار شد. عقل به معنای اسم ذات، همان قوه دراکه ای است که برتر از حس و وهم و خیال است، و کارش ادراک کلیات و صدور احکامی در بعد نظر و در بعد عمل است و به دو قسم عقل نظری و عقل عملی تقسیم میشود. اگر قلب از راه تزکیه و تهذیب نورانیت پیدا کند، عقل را هم به نور خویش منور میکند، و به تفکرات و تاملات مفید روی میآورد، و در غیر این صورت، به شیطنت و مکر و حیلت میپردازد.
خلاصه ماشینی:
عقل و دین، مؤسسه نور الثقلین، سال ششم، شماره دهم، بهار و تابستان 93 دین و رابطه قلب و عقل سید علیرضا کبیری 1 چکیده این نوشتار در پی آن است که نشان دهد در استعمالات دینی و به ویژه قرآنی، معنای ظاهری قلب همان عضو صنوبری است که در سینه جای دارد؛ ولی معنای واقعی آن، همان گوهر ذات آدمی است، و همان نفسی است که در تعریف آن گفته میشود: «کمال اول جسم آلی است که با قوای دراکه و فعاله شناخته میشود» گاهی به این گوهر شریف روح نیز گفته میشود؛ چرا که آیه کریمه «نفخت فیه من روحی» بیانگر این است که آدمیت حضرت آدم× و قابلیت وی برای مسجود شدن فرشتگان زمانی بود که او از روح منفوخ الهی برخوردار شد.
(مجلسی، بی تا: ج1، 101 ـ 98، ذیل حدیث13) ترادف قلب و نفس و روح اگر چه قلب در زبان عربی و دل در زبان فارسی و Heart در زبان انگلیسی به معنای همین عضو صنوبری است که در سینه جای دارد، ولی با توجه به این که به آن، کوری و عدم تعقل و درک، و بیماری و سلامت، و کفر و ایمان، و پلیدی و پاکی، و قساوت و نرمی، و الفت و نفرت، و محبت و کراهت، و قفل بودن و باز بودن، نسبت داده شده، معلوم میشود که مراد از قلب، گوهر ذات انسان است.