چکیده:
نحوۀ پایانبندی در تمام هنرها اهمیت بسیار دارد. شعر نیز از این ویژگی جدا نیست و از موارد مهم در ساختار شعر چگونگی پایانبندی آن است که علاوه بر تأثیر موسیقایی، در استحکام و انسجام بخشیدن به ساختار شعر نیز دخیل است. به همین سبب، شاعران در دورههای گوناگون به این بخش از شعر توجه کرده و کوشیدهاند با آراستن آن، باعث تأثیر و ماندگاری بیشتر شعر در اندیشۀ خواننده شوند. پایانبندی در شعر کلاسیک به صورت بهکارگیری آرایههایی مانند حسن مقطع، شریطه، تخلص، و غیره نمود یافته است. در شعر معاصر نیز به چگونگی پایانبندی توجه ویژهای شده و البته نیما و پیروانش نوآوریهایی در این زمینه ارائه دادهاند. از شاعرانی که شعرش از نظر نحوۀ پایانبندی نوآوریهایی دارد م. سرشک است. او با ارائۀ شیوههای گوناگون سعی در ایجاد فرمی جدید در پایانبندی اشعارش داشته است؛ از شیوههای مورد استفادۀ شاعر عبارتاند از: برگردان، انتخاب عنوان از پایان شعر، طرح پرسش، حالت انتظار، خلاف انتظار، پایاننیافتگی، و غیره. به رغم نوآوریهای فراوانی که در شیوۀ پایانبندی شعر شفیعی دیده میشود، او در تعداد اندکی از شعرهایش از روشهای سنتی پایانبندی مانند شریطه و حسن مقطع نیز استفاده کرده که البته این را میتوان ناشی از شناخت کامل شاعر با ادبیات کلاسیک و مؤانست با آن دانست.
خلاصه ماشینی:
بررسی های صـورت گرفتـه نشـان مـی دهـد کـه از پرکاربردترین شیوه های پایان بندی در شعر شفیعی کدکنی شیوة برگردان اسـت و شـاعر بـا اهتمام فراوان از آن بهره برده است ؛ به طوری که در پایان بندی تعداد ٢٧ شـعر از مجموعـة هزارة دوم آهوی کوهی و تعداد ٢٧ شعر از مجموعة آیینه ای برای صداها از روش برگردان استفاده شده است .
٥ تکرار قسمتی از بیت آغازین شاعر این روش را در شعر «از مزامیر مانی » به کار گرفته ؛ بدین گونه کـه قسـمتی از مصـرع ابتدایی شعر را در سطر پایانی شعر آورده است : مطلع :تو را می ستایم ،تـو را مـی سـتایم تـــــو را ای همــه روشــنا مــی ســتایم مقطع :رهاییم ده از تن و تیرگـی هـاش که از جان تو را می ستایم تو را می ستایم (ه / ٤٧-٤٨) یا در شعر «خطابة بدرود» شاعر بخش «از رهسپاران کن مرا» را در مطلع و مقطع شـعر تکرار کرده است : مطلع : چون بمیرم ای نمی دانم که ؟ ـ باران کـن مـرا در مســـیر خویشـــتن از رهســـپاران کـــن مـــرا مقطع : خوش ندارم زیر سنگی جاودان خفتن خموش هـر چـه خـواهی کـن ولـی از رهسـپاران کـن مـرا (ه / ٤٩٣-٤٩٤) در شعر «گرمی افسانه » از مجموعة آیینه ای برای صداها نیز این نوع از برگردان دیده می شود: مطلع : خلـوت نشـین خـاطر دیوانـة منـی افســون گــری و گرمــی افســانة منــی مقطع : آن جا که سرگذشت غم شاعران بود نــازم تــو را کــه گرمــی افســانة منــی (ه / ٣٨-٣٩) دیگر نمونه ها: «یک مژه خفتن »: آ/ ٢٦؛ «سوخته خرمن »: آ/ ٣٧؛ «تو مرو»: آ/ ٥٦؛ «معـراج فنا»: آ/ ٧٨؛ «دیباچه »: آ/ ٣١٥-٣١٦؛ «زمزمه »: آ/ ٣٦٧-٣٦٨؛ و...