چکیده:
سبک هندی شیوه و مسیر جدیدی را برای برونرفت از تکرار و تقلیدی برگزید که از مدتها پیش گریبانگیر شعر فارسی شده بود و در این مسیر جدید تا آنجا ادامه داد که باعث شد بعدها این سبک، سبکی منحط تلقی شود و جامعة ادبی نظر مثبتی به آن نداشته باشد. درحالیکه آثاری که در این سبک پدید آمدند، ظرفیتها و زیباییهای خاص خود را دارند. فاضل نظری شاعر جوانی است که در سالیان اخیر اشعارش با استقبال خوبی از طرف مخاطبین مواجه شده است. او به خوبی توانسته است ظرفیتهای موجود در شعر سبک هندی را شناسایی کند و در شعر خود بهکار بگیرد. این مقاله به نشان دادن و بررسی ویژگیهای سبک هندی در اشعار فاضل نظری میپردازد. ویژگیهایی نظیر پیچیدگی و دیریابی، مضمونسازی، نبود محور عمودی در غزل، استفادة فراوان از تلمیح، اسلوب معادله، بهکارگیری زبان ساده و عامیانه، استفاده از مسائل روزمره، اشیا و محیط در شعر، تشخیص و... . همچنین دربارة ارزش هنری و زیباییشناسانة ویژگیها نکاتی بیان شده است.
Hindi style was adopted as a new method to escape the repetition and imitation which had been widespread in Persian poetry for a long time. However، it went ahead with this new manner so far that later on this style was considered decadent and did not enjoy a high status among literary community despite its merits and beauty. Fazel Nazari is a young poet whose poems in recent years have been well-received by the audience. He has excellently identified the capacities of Hindi style poetry and applied them to his own poems. In this paper، the researchers demonstrate and investigate the characteristics of Hindi style in Nazari’s poems، features such as depth and complexity، themes، lack of vertical axis in Ghazal، allegory، using simple and everyday language، using daily issues، objects and environments in poetry، and personification. Moreover، a number of points regarding the artistic value and the aesthetic qualities of the mentioned characteristics have been discussed.
خلاصه ماشینی:
مـواردی همچون : زندگی تصویر بود ای عمر برگردان بـه مـن سنگ هایی را کـه در مـرداب و مـاه انـد اختم (نظری ، ١٣٨٩ج : ٣٣) خدا دلش نمی آمد کـه از تـو جـان گیـرد وگرنه از دگــران کــــم نــداشتی چیـزی (نظری ، ١٣٨٩الف : ٣٧) تو سبز ماندی و من برگ بـرگ خـشکیدم که آنچه داشت شقایق به سینه کـاج نداشـت (همان : ٤٣) چون نی نفس کشیدن ما نالـه کردن اسـت در شـور نیـز نالـه مـا مـی رسـد بـه گـوش (نظری ، ١٣٨٩ب : ٦٩) در شعر او به پیچیدگی هایی از نوع پیچیدگی های سبک هندی برمی خوریم : بــاز برگــرد بــه دل تنگــی قبــل از بــاران سوره توبه رسیده ست به بـسم اللهـ ش (همان : ٨٣) خلق در چشم تو دل سنگ ولی ما دل تنگ لا الهی هم اگـر آمـده بـی الا نیـست (همان : ١٧) دیدن روی تو در خویش زمن خواب گرفت آه از آئینه که تصویر تو را قاب گرفـت (نظری ، ١٣٨٩الف : ٢٧) از کودکی دیوانه بـودم مـادرم مـی گفـت از ش انه ام هر روز می چیدست شب بویی (همان : ١٣) در این ا بیات به دلیل نازک اندیشی به کارگرفته شده ، درک رابطه میان دو مـصراع و درنهایـت فهمیدن مفهوم بیت به آسانی صورت نمی پذیرد و باید با کاویدن استعاره هـای بـه کاررفتـه و یافتن معنای مطلوب آ نها، بیت را رمزگشایی کرد .