چکیده:
حجم بزرگی از پژوهشهای ادبیات تطبیقی در ایران، پژوهشهایی است که با پیروی از اصول نظری مکتب فرانسه به بررسی رابطة تأثیر و تأثر میان ادبیات فارسی و ادبیات سایر ملتها پرداخته است. این پژوهشها از جهت فراهم آوردن مجموعة وسیعی از مطالعات مربوط به روابط و تأثیر و تأثرات میان ادبیات فارسی و ادبیات سایر ملتها، درخور تأملاند. مقالة حاضر ساختاری سهبخشی دارد: در بخش اول به تبیین اصول نظری و روششناسی پژوهشهای مربوط به تأثیر و تأثر در مکتب فرانسه پرداختهایم. بخش دوم شامل انتقادات مطرح بر روششناسی مکتب فرانسه در این پژوهشهاست و در بخش سوم با توجه به تفاوت مقدمات پیدایش رشتة ادبیات تطبیقی در فرانسه و در ایران و با هدف تصحیح نگاه سنتی و کجفهمیهای رایج، برخی از آسیبها در پژوهشهای تأثیر و تأثری در ایران را از منظر نظری و روششناسی مورد ارزیابی انتقادی قرار داده و نشان دادهایم نبود پیشزمینة مناسب، وارداتی بودن نظریه و هماهنگ نکردن آن با نیازهای علمی- ادبی، درک ناقص نظریة مکتب فرانسه و روششناسی آن و عدم آشنایی با رویکردهای جدید در این حوزه، از جمله آسیبهای جدی در پژوهشهای تأثیر و تأثر در ایران است.
خلاصه ماشینی:
بخش دوم شامل انتقادات مطرح بر روششناسي مکتب فرانسه در اين پژوهش هاست و در بخش سوم با توجه به تفاوت مقدمات پيدايش رشتة ادبيات تطبيقي در فرانسه و در ايران و با هدف تصحيح نگاه سنتي و کج فهمي هاي رايج ، برخي از آسيب ها در پژوهش هاي تأثير و تأثري در ايران را از منظر نظري و روششناسي مورد ارزيابي انتقادي قرار داده و نشان دادهايم نبود پيش زمينة مناسب ، وارداتي بودن نظريه و هماهنگ نکردن آن با نيازهاي علمي - ادبي ، درک ناقص نظرية مکتب فرانسه و روششناسي آن و عدم آشنايي با رويکردهاي جديد در اين حوزه، از جمله آسيب هاي جدي در پژوهش هاي تأثير و تأثر در ايران است .
(Ibid: 285) هنري رماک ٢٢ به صراحت ، به نقد رويکرد تأثير و تأثر مکتب فرانسه پرداخت و نوشت : در بسياري از مطالعات مربوط به تأثيرگذاري، به جايگاه منابع ، توجه بسياري شده است و سؤالاتي از اين قبيل بي پاسخ ماندهاند: کدام مؤلفه ها حفظ و کدام رد شدهاند؟ مؤلفه ها چرا، چگونه و با چه ميزان از موفقيت ، جذب و تلفيق شدهاند؟ تنها با پاسخ گويي به چنين سؤالاتي است که اين نوع مطالعات، نه تنها به دانش ما از تاريخ ادبيات مي افزايد، بلکه به درک ما از فرآيند خلاق آثار هنري ادبي کمک مي کند (رماک، ١٣٩١: ٥٦).
طرح مقالة حديدي در اثبات تأثيرپذيري مترلينگ ٤٤ از داستانهاي شاهنامه ، شخصيت ها، حوادث و افکار فردوسي در نمايشنامة «پلئاس و مليزاند٤٥» و بررسي رابطة مبتني بر تأثير و تأثر بين ادبيات فارسي و فرانسه با تعيين شباهت ها و کشف سرچشمه هاي متني نمايشنامة مترلينگ است (همو، ١٣٧٥: ١٣٠- ١٤٥).