چکیده:
مکتب ادبی رمانتیسم از مهمّترین مکتبهای ادبی غرب است که در قرن نوزدهم و با شکستن قید و بندهای مکتب کلاسیک شکل گرفت. از سال 1301و بعد از مشروطه، مکتب رمانتیسم در ایران گسترش پیدا کرد. نیما یوشیج، سپهری، نادرپور، فرخزاد، آتشی نمایندگان مکتب رمانتیسم در شعر معاصر بودند. عمده تحوّل این مکتب ترجیح احساس بر عقل و گرایش به طبیعت و حسّ ناسیونالیستی به کشور یا محلّ زندگی خود بود و همچنین پرداختن به عواطفی چون عشق، اندوه، حسرت و طبیعت گرایی بود. منوچهر آتشی شاعر اقلیمی اهل جنوب بود که گرایش به مکتب رمانتیک جلوه خاصّی به شعر او داده است؛ از جمله گرایش به محلّ زندگی خود ( بوشهر )، طبیعت گرایی، عشق و عاطفه، حسرت، که در این مقاله به شیوه توصیفی و با ذکر شاهد مثال از شعر آتشی به بررسی آثار رمانتیک او خواهیم پرداخت
خلاصه ماشینی:
( پورچافی، 1384: 268 ) اسب سفید وحشی/ بر آخور ایستاده گرانسر/ اندیشناک سینۀ مفلوک دشتهاست/ اندوهناک قلعۀ خورشید سوخته است/ اسب سفید وحشی/ من با چگونه عزمی پرخاشگر شوم/ من با کدام مرد درآیم میان گرد/ من با کدام تیغ سپر سایبان کنم/ ( آتشی، 1386، 1: 28-26 ) ج) رمانتیسم ناسیونالیستی: این نوع رمانتیسم در شعر آتشی بازتاب زیادی ندارد اما او با استفادۀ نمادین از عناصر و پدیدههای اقلیمی افکار و عقاید و عواطف خود را بیان میکند وبه نقل و نقد مسائل اجتماعی و فرهنگی زمانۀ خویش میپردازد.
غم غربت و مرگ عزیزان و ناامیدی نیز از دیگر جنبههای رمانتیسم غم به شمار میآید و گاه شاعر عشق به وطن باستانی و یا منطقۀ بومی محلی خود را در رمانتیسم ناسیونالیستی جلوهگر میسازد که در شعر آتشی بازتاب علاقۀ او به جنوب است.