چکیده:
عصر مشروطه در ایران وآغاز دورة مقاومت در فلسطین، جایگاه و نقش تودة مردم در جریانهای سیاسی آن چنان مهمّ و تاثیر گذار بوده است که ادبیّات و بخصوص شعر را به شدّت متاثّر ساخته است؛ به نحوی که شعر صرفا تبدیل به ابزاری برای سخن گفتن با تودة مردم شده است.عارف قزوینی و ابراهیم طوقان، دوتن از شعرای ادبیّات مقاومت ایران و فلسطین هستند که این موضوع به نحو گسترده و آشکاری در اشعار آنها دیده می شود. در واقع این دو، از شعرای ملّتزم و متعهدّی هستند که، با اغراض سیاسی و در جهت دخالت در امور کشور و به منظور مخالفت یا انتقاد از رهبران و سردمداران، به انتقاد از مسائل و مشکلات اجتماعی زمانه پرداختهاند. بر این اساس در این پژوهش توجّه این دو شاعر، به تودة مردم و اجتماع (به عنوان تاثیر گذارترین مساله در جریانات سیاسی از منظر این دو شاعر) مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور استفادة متفاوت این دوشاعر، از ابزارهای بیانی با هدف برقراری ارتباط با مردم و آگاهی دادن به آنها مورد توجّه قرار گرفته است. زبان استهزاء آمیز عارف گاه همراه با استفاده از الفاظ رکیک و عامیانه بوده است؛ درحالی که طوقان در عین بیان تند و گزنده و تحکّمآمیز، فصاحت و متانت کلام را رعایت میکند. اینان همواره عدم آگاهی و نداشتن بینش سیاسی، در میان توده مردم را ابزار نابودی کشور خود می دانستهاند. به همین دلیل گاه به گذشتة پر افتخار خود اشاره نموده، و گاه از نمادهای مذهبی و دینی استفاده کرده اند تا حسّ ملّی و مذهبی مردم را برانگیزند و در این راه هر آنچه از هنر و نوآوری که داشتهاند، بکار گرفتهاند.
خلاصه ماشینی:
لذا در این مقاله بر آن هستیم تا ویژگی مردم گرایی یا توجه به نقش تودة مردم در جریانهای سیاسی را به عنوان وجهی از وجوه اشتراک ادبیات مقاومت ایران و فلسطین در میان اشعار سیاسی عارف قزوینی و ابراهیم طوقان، مورد بررسی و مقایسه قرار دهیم، و این موضوع به دنبال این پرسش مطرح می شود که جایگاه و نقش تودة مردم در اشعار سیاسی عارف قزوینی و ابراهیم طوقان به عنوان دو شاعری که ملقب به شاعر ملی هستند، چگونه است؟ و از دیدگاه این دو شاعر تا چه اندازه عملکرد تودة مردم در اوضاع سیاسی جامعه تاثیر داشته است؟ بیان مسئله: جنبش آزادی خواهی مردم ایران و مقاومت آزادی خواهانه مردم فلسطین در کنار درسهای فراوانی که در زمینه های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و ....
به این ترتیب سعی در هشدار دادن به مردم برای بیدار کردن غیرت و همت آنها داشت: شدند ده دله و اجنبی پرست، منمتو ای دویده بیابان رنج بهر وطنبهیچ مملکت و ملک این نبوده و نیستمراست رای کز این بعد انتخاب کننداگر چه دختر فکر تو حامله است عارف که می پرستم ایران پرست یکدله رابچشم من بنه آن پای پر ز آبله رابدست گرگ شبانی رها کند گله راوکیل خولی و شمر و سنان و حرمله رابگو مترس و ببین مردهای حامله را (عارف،1357: 221) و در جای دیگر میگوید: شده است خانة کیخسرو، آشیانه جغدچو مال وقف، شریعتمدار می دزددچو لیدران خطاکار و زاهدان ریا من خرابه نشین دلخوشم وطن دارممن از چه ره گله از دزد و راهزن دارماز این سپس سر مردم فریفتن دارم ( همان: 261) عارف در بسیاری از اشعار خود از نمادها و اساطیر تاریخی و ملی استفاده میکند و این گرایش به استفاده از نمادهای تاریخی که در واقع اشاره به عظمت و بزرگی و گاه تمدن بزرگ ایرانیان در قرون گذشته و افتخار به آن است، در اشعار سیاسی عارف به وفور دیده میشود.