چکیده:
این پژوهش با هدف بررسی تطبیقی فرایند جامعهپذیری دانشجویان دکتری بهوسیله برنامه درسی پنهان در آموزشعالی کشورهای ایران و آمریکا و با روش پدیدار شناسی انجام شده است. با روش نمونهگیری گلوله برفی تجارب زیسته 36 نفر از دانشجویان دکتری در دانشکدههای علومتربیتی دانشگاه فردوسی مشهد و دانشگاه ایالتی آریزونا بررسی شد. برای گردآوری دادهها از مصاحبه ساختارنایافته استفاده شد. با توجه به اینکه تمایز بین اشکال سخت و نرم در خصوص برنامه درسی پنهان، که اپل و کینگ (1977) آن را مطرح کردند، هیوریستیک مفیدی را برای تجزیه و تحلیل برنامه درسی پنهان در دورههای تحصیلات تکمیلی فراهم میکرد، برای تحلیل دادههای بهدست آمده از این چهارچوب استفاده شد. نتایج بهدست آمده نشان داد که برنامههای درسی پنهان در دانشگاههای مورد مطالعه دانشجویان دکتری را به روش تقریبا مشابهی جامعهپذیر ساخته است.
The purpose of this study was to comparatively evaluate the process of socialization of doctoral students by hidden curricula in Iran and US higher education via phenomenological method. To achieve this goal، via snowball sampling، the experiences of thirty-six doctoral students in colleges of education in Ferdowsi University of Mashhad and Arizona State University were explored. Data was gathered via unstructured interviews. For analyzing the gathered data Apple and Kings (1977) framework was used-because the distinction between weak and strong forms of hidden curricula that presented by them provides a useful heuristic for analyzing the hidden curricula in graduate programs. The results revealed that the hidden curricula in colleges studied have made doctoral students socialized almost in a similar way.
خلاصه ماشینی:
در واقع ، در حجم زيادي از پژوهشهاي انجام شده در زمينه برنامه درسي پنهان ,Giroux ;١٩٨٠ ,Apple ;١٩٦٧ ,Dreeben ;١٩٦٨ ,Jackson) 1980; Carvallo, 1995; Kim,2005;Alikhani&Mehrmohammadi, 2005; Fathi Vajarhah&Vahed Chookdeh, 2006; HadadAlavi, Abdullahi&Ahmadi, (;٢٠٠٩ ,Doganay &Sari ;٢٠٠٨ ,Regina& Cecily;٢٠٠٧ صرفاًبه آموزش عمومي توجه شده است و بيانگر آن هستند که مطالعه اين مکانها براي بررسي آموزش، اجتماعيسازي و تغيير اجتماعي بسيار ضروري است ؛ همانطورکه مارگليس (٢٠٠١ ,Margolis) بيان ميکند که جامعه فناورانه و پيشرونده امروزي تمام فرايندهاي آموزشي از کودکستان تا پس از دانشگاه را نيز در برگرفته است .
سپس ، يمني و همکاران(٢٠٠٩ ,Adibi &Yamani,Liyaghatdar, Changiz, ) در پژوهشي اين سؤال را بررسي کردند که دانشجويان پزشکي و استادان چه تجاربي از فراگيري حرفه ايگري در آموزش باليني دارند؟ نتايج پژوهش آنها نشان داد که تجارب مثبت و منفي در آموخته هاي حرفه ايگري نشاندهنده نقش برنامه درسي پنهان در آموزش باليني است .
تنها پژوهش انجام شده بر اساس چهارچوب نظري اپل و کينگ ١٩٧٧,Apple&King) مطالعه مارگليس و رومرو (١٩٩٨ ,Margolis&Romero) است که در باره تجارب دانشجويان دورهي دکترا در رشته جامعه شناسي بررسي و بيان کرده اند که چگونه برنامه درسي پنهان در قالب اشکال سخت و نرم به جامعه پذيري اين دانشجويان ميپردازد.
Tracking 2000; Pitts, 2003; Mahram, 2005; Rennert, 2008; Safai Movahed, 2011; (٢٠١٣ ,Keramati;٢٠١١ ,Bozorg و به ويژه در دوره هاي تحصيلات تکميلي Amin) Mozafari &Yousefi Aghdam, 2009; Mohseni Tabrizi, Ghazitabatabaii & (٢٠١٠ ,Marjani و نيز نقش مؤثر برنامه درسي پنهان به عنوان مانع يا عامل تسهيل کننده در اين خصوص است .