چکیده:
نفس انسانی مرتب در حال هبوط و صعود بوده و هر لحظه خلع و لبس جدید دارد. البته
اکثر مردم از این لطیفه مهم غافل شده و به موجب همین غفلت تعلق به دنیا یافتهاند.
نفس انسانی از بدو حدوث محتاج به جسم بوده و به نحو بالقوة مستعد کمالات لایتناهی
است که با گذر از هر نشأه و مرتبهای بخشی از استعدادات آن بالفعل میگردد. لذا در
ابتدا واجد صورت دنیایی و سپس برزخی و در نهایت اخروی و عقلی میگردد. پس در اول
سیر خود عقل هیولانی داشته و در نهایت به عقل بالفعل نایل میگردد.
این نفس در هر مرتبهای قرار گیرد با آن متحده شده و جامع مراتب قبل نیز هست در عین
حالی که تشخص آن از بین نمیرود. لذا در طی مسیر استکمالی خود، مقامات مختلفی از
قبیل حسی، خیالی، فکری و شهودی را کسب مینماید که در تمام این مسیر نیز تحت تدبیر
عقل فعال و فیاض عمل کرده و از آن کسب فیض نموده و به مادون خود افاضه میکند بر
این اساس از حیثی منفعل و از حیثی دیگر فاعل است. پس میتوان گفت: عقول واسطه بین
نفوس و حق تعالی بوده و نفوس نیز واسطه میان عقول و مادون خود هستند و علت ارسال
رسل و اولیاء به عنوان عقول کامله نیز تحقیق همین وساطت میباشد.
خلاصه ماشینی:
"ممیز، بعد انسان عاقل، بعد حکیم و عالم شده، و متوجه عالم غیب و خروج از عالم شهادت میگردد تا نهایتا جسم او مضحمل و فانی گردیده، حیات دنیایی او تعطیل شود و افتراق و انفصال از دنیا برایش حاصلشده، روح و نفس او متوجه عالم اصلی خود گردد البته در این مسیر ناچار است از هر مرحلهای رحلت کند تا به مرحله بعدی نایل آید.
[23] بهعبارتی دیگر نفس جوهری است که در ذات و حقیقت خویش معلق بین مرتبۀ احساس تا مرتبۀ تعلق بوده، میتواند با هر مرتبهای از مراتب متحد گردد، و لذا در اول حدوث با حس ظاهر متحد میشود و بعد که قادر شد صور محسوسات را در ذات خود متحمل و متخیل گرداند، باقوه خیال متحد میشود، به دنبال آن قادر میگردد صور عقلیۀ اشیا را تصور کند و پس از آن است که جوهر مجردی شده که از کلیه علایق مادی آزاد گشته و با عقل متحد میشود.
[27] عقل فعال و فیاض نفس را از نقص به کمال میرساند برای هر نوعی از انواع جسمانی، فردی کامل در عالم ابداع وجود دارد که آن فرد اصل و مبدأ و علت این نوع جسمانی بوده و نیازی به ماده و محل ندارد، به خلاف انواع معلول او که به علت ضعف وجودی خود هم در ذات و هم در فعل محتاج به ماده است.
[39] ابن عربی: چون انسان ممکن الوجود است و هر ممکنی ذاتا فقیر و محتاج موجودی است که به آن وجود دهد، پس انسان مادامی که حیات دارد، این وصف امکان با او همراه و فقر، ذاتی اوست و لذا باید دائما متصل به حق تعالی باشد تا از بین نرود."