چکیده:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش روش معماهای فرضی کلبرگ، معماهای زندگی واقعی و القای هیجان مثبت بر تصمیم گیری اخلاقی دختران نوجوان انجام شد. روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی (پیش آزمون ـ پس آزمون) با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش را همه دانش آموزان دختر پایه اول دبیرستان شهر یاسوج در سال تحصیلی (93ـ1392) تشکیل می دادند. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای 120 دانش آموز دختر انتخاب و به طور تصادفی در چهار گروه 30نفری جایگزین شدند. مداخله در گروههای آزمایشی شامل 8جلسه 70 دقیقه ای، آموزش به کمک روش معماهای فرضی کلبرگ و معماهای زندگی واقعی بود، یک گروه هم تحت القای هیجان مثبت قرار گرفت. افرادگروه آزمایش و گواه تکلیف تصمیم گیری اخلاقی روزانه (استارکی و همکاران، 2011) را به عنوان پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل کردند. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که تمامی روش های مداخله بر تصمیم گیری اخلاقی موثر بوده اند (p=0/05). نتایج آزمون تعقیبی L.S.D. نشان داد که بین گروه مداخله با گروه گواه (001/ 0=P)، تفاوت معنی دار وجود داشت. هر چند، بین گروههای مداخله ای با یکدیگر تفاوت معنی داری وجود نداشت.
The aim of the research was to study the effectiveness of training Kohlberg’s dilemmas procedures، real life dilemmas، and positive emotion induction on moral decision making. This was a pre-test and post-test quasi-experimental study with control group. The sample consisted of 120. female students selected via multistep cluster sampling method، who were randomly، assigned into four groups. The experimental groups received Kohlberg’s dilemmas and real life dilemmas during 8 sessions 70 minutes، one group was induced by positive emotion and the control group was left untreated. All the participants completed the daily moral decision making task (Starke & etl، 2011) as the pre-test، post-test and the follow up. Adopting MANCOVA and ANCOVA for data analysis، the findings showed that، training groups and induction positive emotion were effective in moral decision making (P<0.05). The follow up L.S.D test showed that although all intervention methods were effective in moral decision making (P=0.01)، none of the interventions had significant difference with each other.
خلاصه ماشینی:
معماهای فرضی کلبرگ، معماهای زندگی واقعی، القای هیجان مثبت، تصمیمگیری اخلاقی، دانشآموزان دختر پایۀ اول دبیرستان Comparing the Effectiveness of Training Kohlberg’s Hypothetical Dilemmas, Training the Real Life Dilemmas, and Training Positive Emotion Induction on Moral Decision Making Touran Alizadeh .
Psychology, University of Isfahan, Iran Abstract: The aim of the research was to study the effectiveness of training Kohlberg’s dilemmas procedures, real life dilemmas, and positive emotion induction on moral decision making.
فرضیههای این پژوهش عبارتاند از: 1ـ آموزش روش معماهای فرضی کلبرگ، معماهای زندگی واقعی و القای هیجان مثبت نسبت به گروه گواه بر تصمیمگیری اخلاقی دختران نوجوان اثربخش است.
(رجوع شود به تصویر صفحه) در نهایت برای بررسی این فرضیه که «تأثیر آموزش معماهای فرضی کلبرگ، معماهای زندگی واقعی و القای هیجان مثبت بر تصمیمگیری اخلاقی دختران نوجوان متفاوت است»، از تحلیل (رجوع شود به تصویر صفحه) کواریانس چندمتغیری (MANCOVA) استفاده گردید.
مقادیر معنیداری بین گروههای مداخله و گواه و همچنین تفاوت میانگینهای بهدست آمده، نشان داد که تمامی روشهای مداخلۀ مورد بررسی در مرحلۀ پسآزمون در کاهش میانگین تصمیمگیری اخلاقی مؤثر بودهاند، اما بیشترین اثربخشی (بیشترین تفاوت میانگین در مقایسه با گروه گواه) مربوط به آموزش معماهای زندگی واقعی و بعد از آن به ترتیب، مربوط به معماهای فرضی کلبرگ و القای هیجان مثبت بود.
بحث هدف از این پژوهش بررسی و مقایسۀ اثربخشی روش آموزش معماهای فرضی کلبرگ، معماهای زندگی واقعی و القای هیجان مثبت بر تصمیمگیری اخلاقی دختران نوجوان بود.
در این پژوهش اثربخشی روشهای شناختی و القای هیجان مثبت بر روی تصمیمگیری اخلاقی بررسی شد.