خلاصه ماشینی:
"از سوی دیگر،احسان نراقی که به اعتراف خودش،همیشه از مبارزه سیاسی و سیاست پروا داشته و حتی برای دور شدن از مسائل سیاسی به ژنو سفر کرده بود،چگونه به صورتی ناگهانی، دچار تحول شده و خود را به صف اول مبارزه ملت ایران میرساند و کنار دست دکتر محمد مصدق و به عنوان مباشر مستقیم او به فعالیت و تلاش مشغول میشود؟ نویسندگان کتاب روز شمار انقلاب اسلامی ایران سال 1333 را سال بازگشت احسان نراقی به ایران میدانند و نوشتهاند که او «...
»(12) اما خود او ادعا میکند که در سال 1331 پس از اخذ مدرک لیسانس و آزمون ورود به دوره دکترا،به منظور انجام تحقیقات مرتبط با امور درسیاش به ایران میآمده و در سر راه بازگشت به ایران و طی توقفی کوتاه در شهر هامبورگ آلمان،به دیدار دکتر غلامحسین صدیقی میرود و باب مراوده و آشنایی با او را گشوده است.
نراقی با این شعار که باید در جهت انقلاب شاه و مردم فعالیت کرد،تا سال 1348 در مؤسسه یاد شده که وابسته به وزارت علوم بود،با جذب اندیشههایی که به نوگرایی فرهنگی-سیاسی علاقهمند بودند،به کار خود ادامه داد و در این مدت روابط خود را با عناصری چون دکتر علی امینی-که به ارتباط با سازمان جاسوسی«سیا»شهره بود-حفظ کرد.
اما نگاهی به کتاب جبهه ملی که در سال 1350 انتشار یافت این تلقی را بهم میریزد و به این نکته اشاره میکند که نراقی برای سازمان جاسوسی امریکا سیا کار میکرده و با این سازمان در ارتباط بسیار نزدیک و بیواسطه بوده است."