چکیده:
از زمان ارسطو سه نوع استدلالشناسایی شده است؛ قیاس، استقرا و تمثیل. از این میان
تنها قیاس میتواند نتیجه یقینی به بار آورد و به همین دلیل از سوی ارسطو به عنوان
شیوه استدلالی قابل اتکا معرفی شده است. منطقیون پس از ارسطو این نظر او را
پذیرفتند و بنابراین در باب استدلال (حجت) بیش از همه به قیاس پرداختند.
از سده هفدهم به بعد به دنبال انقلاب علمی و رشد خیرهکننده علوم تجربی، استقرا (و
در کنار آن تمثیل) مورد توجه بیشتری قرار گرفت و شایسته بحث و فحص افزونتری شناخته
شد و از اواسط سده بیستم، شیوهای استدلالی تحت عنوان «استنتاج بهترین تبیین»
شناسایی شد. در این شیوه با مفروض گرفتن مجموعهای از اطلاعات، بهترین نظریهای که
بتواند آن را تبیین کند، نتیجه گرفته میشود. این شیوه شباهتهای بسیاری با آنچه
منطقیون قدیم آن را «حدس» نامیدهاند، دارد. مهمترین تفاوت میان این دو آن است که
«قضایای حدسی» در نگاه متقدمان در زمره «یقینیات» قرار میگیرد ولی در نظر متأخران
این قضایا که حاصل استدلالهای ناهمگن یا نسخپذیر هستند، قضایایی محتمل میباشند
که ممکن است با افزایش معلومات، کذب آنها آشکار شود. مقایسه این دو منظر،
بصیرتهایی در مورد سیر ذهنی انسانها هنگام حدس و نتایج حاصله از این سیر به ما
میدهد.
خلاصه ماشینی:
"از زمان ارسطو، در کتب منطقی سه گونه استدلال معرفی شده است: قیاس، استقرا و تمثیل، که اولی بسیار مورد توجه بوده ولی دو تای دیگر چون نتیجهای یقینی به ما نمیدادهاند، چندان مورد عنایت نبودهاند و به همین دلیل حجم مطالب ____________________________ 1ـ در زبان انگلیسی معمولا برای «قضیه حدسی» از کلمه Conjecture و برای قوه حدس از Faculty of Conjecture استفاده میشود ولی از آنجایی که در نظر قدما قضایای حدسی، یقینی به شمار میآمدند نه احتمالی، بنابراین گاهی معادلهای دیگری مثل Rational Intuition (Goodman, 1992, P:181) برای آن پیشنهاد شده است تا این معنا بهتر بیان شود.
مثال مکرری که همه منطقیون ما آن را در بحث حدسیات مطرح کردهاند این بود که فردی از همراهی تغییر وضعیت ماه نسبت به خورشید و تغییر شکل ماه حدس میزند که نور ماه از خورشید است، در این مثال چه بسا برای خود فرد هم یقین روانی حاصل نشود چه رسد به یقین منطقی، نمونههای واقعی در تاریخ علم هم همین را نشان میدهد که خطا بودن بسیاری از حدسها پس از مدتی نشان داده شده و حتی در مورد حدسهای صائب هم یقینی دیده نمیشود؛ مثلا ککوله[1] شیمیدان مشهور سده نوزدهم، در مورد بنزن میدانست که آن، مادهای است که هر مولکولش شش اتم کربن دارد، اما مسأله دیگری وجود داشت."