چکیده:
برخی از صاحبنظران حوزه دین با هر گونه تعقل و ژرفنگری در دین مخالفت میورزند و
ممارست در معقولات و تفلسف را مردود میدانند. در حالی که یافتن حقیقت دین نیازمند
تعمق و ژرفنگری است. از آنجا که در دین مبین اسلام، عقل و خردورزی بسیار ارزشمند
بوده و از جایگاه ویژهای برخوردار است از عقل و شرع در کنار یکدیگر یاد میشود و
فرهنگ غنی اسلامی بر دو ستون محکم عقل و نقل استوار گردیده است و عقل دارای دو
کارکرد در مقام تحقیق در دین و درباره دین و نیز در امر دینداری و مقام تحقق
میباشد. یکی از کارکردهای آن مربوط به نقش عقل در ایجاد معرفت و فهم دین است و
فلسفه اسلامی که حاصل خردورزی اندیشمندان مسلمان میباشد همسو و با قرآن کریم و
روایات معصومان علیهمالسلام، راهبردهای برون شریعتی فراوانی را ارائه نموده است که
قادر است پارهای از معارف دینی را در حوزه توحید، نبوت و معاد تولید نماید. راهبرد
درون شریعتی عقل نقش معنایابی و معناسنجی آن است. بدین معنا که بدون راهبرد عقل،
درک نقل میسر نخواهد بود. عقل علاوه بر این دو کارکرد در اصول اعتقادی، در استنباط
احکام شرعی در کنار کتاب و سنت نقش آفرینی مینماید.
خلاصه ماشینی:
"در اینجا با بررسی چگونگی این هم آمیختگی فلسفه با اندیشههای دینی و منزلت عقل، تفکر و عقلانیت در دین مبین اسلام، در پی یافتن پاسخ این پرسش هستیم که آیا با وجود مخالفت برخی از اهل نظر، میتوان ادعا کرد که عقلانیت و تفلسف در فهم اصول دین و شریعت اسلامی تأثیر داشته است یا خیر؟ آیا عقل و عقلانیت نقشی در معنایابی و درک معانی گزارههای دینی دارد؟ میراث علوم عقلی و فلسفی در معارف اسلامی معارف اسلامی مجموعهای است از دانشهای الهی و بشری که ریشه آن در سرچشمه وحی اسلامی بوده و از آن مبدأ فیض سیراب شده و طی قرون از منابع مختلف، از یونان و اسکندریه و روم گرفته تا ایران و هند و چین بهرههای گوناگون برده و به صورت درختی تنومند در آمده است که در سایه آن متفکران و صاحبنظران، حیات علمی و معنوی خود را دنبال کردهاند و در پرتو آن به مقامات ارزنده علمی نائل آمدهاند و خود نیز، در افزودن شاخهای به این درخت، سهمی داشتهاند.
همان طور که در طول تاریخ بشر همواره کسانی بودهاند که بعنوان جریانهای ضد عقل و اندیشه با معرفت بشری ستیز کردهاند تفاوت میان عرفا و اهل ظاهر در باب مخالفت با عقل و اندیشههای فلسفی در این است که اهل ظاهر اساس کار خود را جمود بر ظاهر قرار دادهاند و در جزم بر جمود، اصرار میورزند، طریق تفکر و تعمق در معانی دینی را مسدود کرده و مجالی برای بروز اندیشههای فلسفی باقی نمیگذارند."