خلاصه ماشینی:
"بر طبق این حکایت مریدی از پیر خود میپرسد با عنایت به اینکه«طریقت الی الله«را نمیتوان با کوشش و عمل به پایان برد بلکه در این میان تنها توفیقات ازلی است که عامل موفقیت سالک است،تکلیف چیست؟آیا جهد و کوشش هم لازمه کار هست یا خیر؟این گفتگو در واقع مبین دو نوع طرز تفکر-در خصوص کوشش و کشش-است ک هدر سطور فوق بدان اشاره کردیم و پاسخ پیر در حقیقت اندیشه و نظر خود سنایی است که بر زبان شخصیت حکایتش جاری شده و بیانگر آن است که وظیفه سالک بندگی خدا و رعایت شرط شرع است و اینکه جهد و تلاش کند تا آنچه را بر عهده او نهادهاند، بدرستی انجام دهد و بداند که جهد از انسان است و توفیق از خدا.
(39)بدین ترتیب وی با جدا ساختن حریم کار خدا از وظایف سالک بر آن است تا به سالکان طریق بفهماند که هیچ تباین و تناقضی میان کوشش سالک و کشش حق وجود ندارد بلکه این دو در کنار هم مایه کمالند؛ضمن اینکه در جای دیگری هم بصراحت اذعان میدارد که تا سالک گام در مسیر تلاش و کوشش ننهد،آمادگی کسب کمال را نمییابد.
وی در عین حال از کیفیت«تجلی حق»هم سخن گفته؛در دیواناین موضوع به گونهای کلی مطرح شده و به بیان این نکته بسنده شده که نور حق از دریای قدس الهی بر جانهای آدمیان فرود میآید و آنها را شادمان میکند(24)اما در حدیقه متعدد از آن سخن رفته است که از آن جمله تمثیل «روی و آینه»است؛بر طبق این تمثیل،تجلی خداوند بر آدمی و بلکه همه مخلوقات مانند جلوهروی آدمی در آینه است."