چکیده:
بحث هویت و مسائل مربوط به آن امروزه در نزد دانشمندان علوم انسانی و اجتماعی
جایگاه ویژهای دارد. بحران هویت، تعارض هویت، تغییر هویت و مشکلات ناشی از آنها،
زیر مجموعه مبحث هویت است. دین (در این مقاله مشخصا دین اسلام) به عنوان یکی از
مؤلفههای اساسی تمدن بشری نقش اساسی در تکوین هویت انسانها دارد. تحلیل هویت دینی
و ویژگیهای انسان دیندار یکی از بایستههای پژوهشی در قلمرو دینپژوهی است. تأثیر
دین در منش آدمی و آثار و نتایج آموزههای دینی در زندگی انسانها همواره یکسان
تلقی نشده است. این نوشتار به تحلیل نوع فهم از دین و تأثیر آن بر هویت انسان
میپردازد. بر این مبنا، تنوع نگاه به دین، تنوع هویت دینی را در پی خواهد داشت. در
یک نگاه کلی چهار رهیافت عمده در تحلیل هویت دینی بر شمرده شده است: رهیافت فقهی،
رهیافت اخلاقی، رهیافت ایدئولوژیک و رهیافت عرفانی. حیات انسان دیندار بر مبنای هر
یک از رهیافتهای فوق واجد ویژگیهای خاصی است که در این مقاله به تحلیل آن
ویژگیها و لاجرم تفاوت هویتهای دینی مبتنی بر آنها پرداخته شده است.
خلاصه ماشینی:
"پرسش این است که هویت دینی چیست؟ دین با روح و روان آدمی چه میکند؟ اصولا دیندار کیست؟ و مراد و مقصود از دینداری چیست؟ آیا غرض از دینداری باور داشتن به مجموعهای از اعتقادات دینی است؟ آیا دینداری به معنای کسب علم و آگاهی نسبت به مجموعههایی از معارف، اطلاعات و اندیشههاست؟ آیا دینداری کسب علم و اعتقاد به پارهای از گزارهها دربارة هستی، انسان، مبدأ و معاد است؟ آیا دینداری به معنای تفکر منظم دربارة مبدأ و غایت هستی است؟ آیا دینداری به معنی پایبندی عملی صرف به مجموعههایی از احکام و ارزشهای اخلاقی است؟ آیا جوهر دینداری صرفا عمل و کوشش در حفظ شریعت است یا اتیان به طریقت و سیر و سلوک عارفانه به قصد نیل به حقیقت؟ آیا مراد از دینداری و التزام به دین درک و دریافتی باطنی یا به عبارت دیگر نیل به تجربة عمیق معنوی است که ساحت وجودی انسان را به عوالم قدسی ارتقاء میبخشد و دل و دماغ او را از نشاطی معنوی و فرحی روحانی آکنده و سرشار میسازد؟ آیا تحقق دینداری به معنای برخورداری از نگرشی معنوی به دنیا و قدسیوار در حیات عرفی زیستن است؟ زیستنی که در آن دل و جان انسان دیندار همواره در پی عطر و بوی و رایحة جهان ملکوت است و حیات دنیوی و کالبد جسمانی خود را همچون ابزار و وسایل نیل به این حیات معنوی تلقی میکند؟ یا برعکس مقصود از دینداری آبادانی دنیا است، یعنی دیندار دین را برمیگزیند تا دنیایی آبادتر داشته باشد؟ اهمیت پاسخگویی به پرسشهای حیاتی فوق از آنجا آشکار میشود که بدانیم در ادبیات دینی معاصر عمدتا بر نقش اجتماعی دین تأکید شده است و کمتر از آثار و خدمات و اوصاف و شاخصههای فردی دین سخن به میان آمده است."