خلاصه ماشینی:
"قاضی سعید خود تأکید دارد که توجهش به احادیث و اخبار معصومین و بویژه این حدیث شریف مورد شرح،پیآمد رؤیایی بوده که او آن را مشاهده کرده و در آن رؤیا از سوی حضرات معصومین به غور و تعمق در آثار و اخبارشان امر شده است.
از دید او«کفر در لغت به معنای نهادن کردن است،و کافر کسی است که یکی از اصول اساسی و اصلی اعتقادات را انکار کند،و راز اینکه به این چنین شخصی قاضی محمد سعید ادیب و شاعر و اسلامشناس برجسته قرن یازدهم هجری از اندیشمندان برجسته عهد صفوی است که شأن معنوی وی آن گونه که باید شناخته نشده است.
قاضی سعید از سخن امام که فرمود:«کفر دوگونه است،کفری به رحمان و کفری به شیطان»،این گونه برداشت میکند که کفر به شیطان همانا اعتقاد به این باور است که عالم هماره در غیب است و ظهوری نداشته و ندارد،و آنچه که ظهور دارد همانا خود حضرت حق است.
زیرا ملا عبدالرزاق لاهیجی به سال 1051 هجری قمری درگذشته است و تولد قاضی سعید قمی به سال 1049 هجری قمری بوده است،بنابر این چگونه قاضی سعید میتوانسته شاگرد لاهیجی باشد؟ معنی«افراط و مبالغه»را نیز در این جمله از همان صفحهء مقدمه نامشخص و مبهم و بلکه قدری توهینآمیز تلقی میتوان کرد:«انه انغمر فی التصوف و تعمق فی التأویلات التی لاتخلوا احیانا من الافراط والمبالغه اکثر من الفیض و صدرالدین شیرازی»،کسی که این گونه راجع به بزرگان عرفان و حکمت نظر میدهد،چگونه میتواند دربارهء آرای عرفانی و حکمی امام که تفاوت ماهوی با آن بزرگان ندارد،نظر درستی داشته باشد؟اکنون جای این بحث نیست،اما به اجمال بگوییم که افراط و مبالغه اموری نسبیاند."