چکیده:
ساختار عقاید، و به تعبیر تقریبی، «اصول دین»، عبارت است از چند عنوان کلی که به ترتیب خاصی چینش شدهاند و برای اشاره به مجموع باورهای بنیادین اسلامی به کار میروند. متکلمان اسلامی، افزون بر محتوای عقیده، به ساختار عقاید اسلامی نیز توجه داشتهاند. توجه ایشان به ساختار عقیده، به گونههای مختلف نمود یافته است؛ آنان گاه به ساختار خاصی تصریح کرده و حتی آن را توجیه نمودهاند و گاه صرفا در مقام فصلبندی کتب اعتقادی، ساختاری را مبنا قراردادهاند. مقالة پیش روی، با نگاهی گونهشناسانه دیدگاه علمای امامیه را دربارة ساختار عقاید، به ترتیب تاریخی بررسی میکند و نشان میدهد که ایشان در طول دوران غیبت، عقاید اسلامی را در قالب پنج ساختار متفاوت عرضه داشتهاند: ساختار دوگانه (توحید، عدل)؛ ساختار چهارگانة نوع اول (توحید، عدل نبوت، امامت)؛ ساختار چهارگانة نوع دوم (توحید، نبوت، امامت، معاد)؛ و ساختار پنجگانه (توحید، عدل، نبوت، امامت، معاد). در این مقاله، نقاط عطفی که در آنها ساختارهای متفاوت در حال رقابت با یکدیگر بودهاند یا از یک ساختار به ساختار دیگر عدول شده، مورد توجه قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
"ازاینرو، تنها بخشی از این کتابها که به خداشناسی به معنای خاص آن و پیامبرشناسی، امامشناسی و معادشناسی میپردازند، میتوانند منبعی برای استخراج ساختار عقاید امامیه به شمار آیند؛ مثلا در کتاب تجرید الاعتقاد خواجه نصیر طوسی، مقصد اول و دوم، ـ که بهترتیب از امور عامه و جواهر و اعراض سخن میگویند ـ جزو ساختار کلام شمرده میشوند؛ اما جزو ساختار عقاید به شمار نمیآیند؛ چراکه به اصطلاح، «ما یجب الاعتقاد به» (آنچه اعتقاد بدان واجب است) نیستند و بدون اعتقاد به آنها نیز میتوان به آموزههای «واجب الاعتقاد» معتقد بود.
(مفید، 1413ق، ص27-34) هرچند شیخ مفید در اینجا اعتقادات را در قالب ساختاری ششگانه ارائه کرده است، لکن شاید بتوان با قدری تأمل، ساختار ششگانه را به ساختار چهارگانه ارجاع هرچند تفکیک بین ایمان و اسلام و بحث دربارة نسبت آن دو، در روایات امامیه مطرح است و پیرو آن، علما نیز بدان توجه داشتهاند، اما تفکیک اصول یا ارکان اسلام از ارکان ایمان در مقام ساختاربندی عقاید امامیه ـ تا آنجا که نگارنده مطالعه کرده است ـ به وحید بهبهانی برمیگردد، که دیدگاهش در این مقاله بررسی شده است.
به نظر میرسد که بیان آن مبنای نظری (دوگانه بودن ساختار عقاید)که از سوی تنی چند از متکلمان امامی صورت گرفته ناظر به دیدگاه غالب و عرف کلامی زمان بوده است، نه محتوای آموزهها؛ چراکه مجموعة معارف موجود در قرآن و روایات، بهویژه در باب نبوت، امامت و معاد، غنیتر از آن است که در ذیل عنوان عدل قرار بگیرد؛ زیرا عنوان عدل، در اصل برای پوشش دادن مباحثی همچون حسن و قبح عقلی، وجوب لطف، حسن تکلیف و..."