چکیده:
علــم دینــی بــر اســاس نظریــة مختــار راقــم ، از لحــاظ منــابع «کثــرتگــرا» و «آمیخت ساختگان»، از حیث معرفت شناسـی «واقـع گـرا» و «واقـع نمـا»، از نظـر منطـق «دیالکتیک ـ دینامیکال» (هم افزا و پیوسته پویا، انبوهشونده و فرگشت یابنده)، از جنبة سنجش وری «آزمونپـذیر» و تصـحیح شـونده از نقطـه نظـر ارزشـی «اخـلاقمـدار» و «غیربحرانزا» (هرچند به لحاظ گزارهها می تواند احیانا خطاپذیر باشـد؛ امـا از جهـات «مبانی »، «منابع »، «موضوع» و «مقاصد و غایات» مقدس است ) و سـرانجام اینکـه علـم دینی ، بخشی از «معرفت دینی بالمعنی الاعم » قلمداد می شود.
خلاصه ماشینی:
"اگر مجال مقال اجازه می داد، نظریة علم دینی را بر اسـاس دو نظریـة مختـار راقـم در «فلسفة علم » و «معرفت دینی »، یعنی «نظریة تناسق مؤلفه های رکنی علم » و «نظریـة ابتنـا» صورت بندی می کردیم و درنتیجه این نظریه با توجه به این مبنا که «مؤلفه های خمسة علم دینی » (مبادی ، موضوع ، «منابع ـ منطق »، غایت ، مسائل آن ) متناظر به «اصول اربعـة نظریـة ابتنا» (فرایندمندی و برایندوارگی معرفت ، پیـام گـونگی دیـن و وابسـتگی وثیـق تحصـیل معرفت صائب جامع ) به کشف و کاربست صائب و جامع مبادی خمسة معرفـت دینـی و به مثابه برایند مختصات مبادی خمسة معرفت دینی (مبادی «مبدأشناختی »، «دین شناختی »، «معرفت شناختی »، «مخاطب شناختی »، و «قلمروشناختی ») قلمداد می شود، تبیین می گردید؛ لکن به دلیل نامأنوس بودن نظریة ابتنا و دشواری فهم آن ، کار توضیح نظریـة علـم دینـی ، اندکی پیچیده و دیریاب می شد و مقاله را نیز مطول می کرد؛ درنتیجه راقم را از مقصودش که ارائة فشرده و سادة نظریة مختار در علم دینی است ، دور می کرد؛ ازاین رو ارائـة چنـین تقریری از نظریة علم دینی را به فرصت دیگر موکول می کنیم ؛ اما تأکید می کنیم کـه آنچـه اکنون ارائه می شود، با دو نظریة مذکور انطباق تام دارد."