چکیده:
سابقة فعالیت های اجرایی سیدحسین نصر به عنوان یک دولتمرد سبب شده اسـت که اندیشة او با سکولاریسم پیوند زده شود. اما بررسی سابقة وی در این زمینه جدا از مبانی فکری وی که در اندیشه های اسـلاف سـنت گـرایش ریشـه دارد نیسـت . از جمله مولفه های اندیشة سنت گرایی ارتباط وثیـق میـان حجیـت معنـوی و اقتـدار دنیوی است که پشتوانة اندیشة نصر دربارة حکومت دینـی اسـت . بـه اعتقـاد نصـر، مطابق با آموزههای دینی و مخالف با اندیشـه هـای غربـی ، نمـی تـوان دسـت دیـن ، به خصوص دین اسلام، را از عرصة حکومت کوتاه کرد. در این مقالـه کوشـیده شـده است دلایل نظری مخالفت نصر با سکولاریسم ، بـه معنـای جـدایی دیـن از عرصـة حکومت ، مطرح و بررسی شود و در عین حال نشـان داده شـود کـه چگونـه نحـوة تقریر این موضوع از جانب نصر موجب شده است که در ایران کسانی محمـل هـایی برای نفوذ سکولاریسم در اندیشة او بیابند و با وی مخالفت کنند.
خلاصه ماشینی:
"اما در حال حاضر بیشتر بـه سـبب اعمال همان ملت هایی که از راه و روشهای سیاسی چنین کشـورهای مسـلمانی انتقـاد می کنند، به واقع چنـین مجـالی بـرای کشـورهای مسـلمان فـراهم نیسـت ؛ زیـرا همـة نهادهـایی کـه ریشـه در گذشـته داشـتند از بـین رفتـه انـد (همـان، ١٣٨٤: ٣٥٤) و حتـی کشورهای اسلامی ای که در غرب، آنها را برای حکومـت هـای سکولارشـان مـی سـتایند، تحمل فعالیت های دموکراتیک به سبک غربی را ندارند و چه بسا اگر این کشورها پایبنـد دموکراسی می بودند و مردم را در گزینش اولویت های حقیقی شان آزاد می گذاشتند، آنان حکومتی به مراتب اسلامی تر از حکومت کنونی شان برمی گزیدند؛ زیرا عمـدة مسـلمانان، حتی در غربی ترین و مدرنترین کشورها، می خواهند طبق شریعت زندگی کنند و آزادی و دموکراسی شان بر اساس فهمی باشد که خـود آنهـا - و نـه غربیـان متجـدد - از ایـن مفاهیم و آرمانها دارند (همان، ١٣٨٣د: ١٨٩-١٩٠ و ٣٤٨).
در اینجا یـک مبنـای اصلی وجود دارد و آن اینکه در اندیشة سنت گرایی اساسا مجـالی بـرای دموکراسـی ، بـه معنای غربی اش وجود ندارد و مهم ترین دلیلش این است که همانطور که در آغـاز ایـن مقاله اشاره شد، یکی از اصـول پذیرفتـه شـدة ایـن اندیشـه ، کـه از جملـه حکمـت هـای جاویدان هم به شمار می آید، یعنی در همة نظامهای مابعدالطبیعی اصیل می تـوان از آن سراغ گرفت ، نظام سلسله مراتبی عالم است کـه بـر مبنـای آن، قـدرت تصـمیم گیـری و اعمال نفوذ حقی است که اولا از آن خدا یا وجود مطلـق اسـت و پـس از آن بـا رعایـت سلسله مراتب به مادون او انتقال می یابد."