خلاصه ماشینی:
"«مرا»در«جگر مرا»،«م»مضاف الیه+«را»یفک اضافه(به جای کسرۀ اضافه)با«مرا»ضمیرمفعولی: {Sآزرده کرد کژدم غربت جگر مرا#گویی نیافت ز گیتی مگر مراS}(ناصر خسرو،ص 11 ق 6) «نومید»قید،با صفت: {Sچو رامین بازگشت از ویس نومید#ز مهر هر دو گشت ابلیس نومیدS}(ویس و رامین،10/465) «زار»پسوند با صفت یا قید: {Sز بس خون خسته،ز می لالهزار#وزان خستگان خاسته نالهزارS}(گرشاسبنامه،8/240) «ستان»پسوند با صفت(به معنی گیرنده): {Sسپاهی فراز آمد از چین ستان#به رزم از یلان هر یکی کین ستانS}(گرشاسبنامه،24/404) «ستان»فعل امر با قید: {Sباده از گلگون رخان و سیمگون دستان ستان#با بتان بغنوبه کام خویش در بستان ستان(14)S}(قطران،ترکیببند،ص 439) «دان»صفت به معنی«داننده»با فعل امر: {Sبدو گفت کای مرد بسیار دان#تو بهرام را نزد من خواردانS}(شاهنامه،1652/107/9) «روان»صفت به معنی«جاری»با«روان»اسم: {Sگلابست گویی به جویش روان#همی شاد گردد ز بویش روانS}(همان،30/77/2) «نیست»فعل تام به معنی«وجود ندارد»،بارابطه: {Sبه ایران اگر چه چنو مرد نیست#به جای سیاووش در خورد نیستS}(همان،55/318/4) نیز-همان:ج 2:723/115،ج 3:451/32،ج 4:8/319،ج 7:28/265؛«ویس و رامین»:42/432؛«گرشاسب نامه»:98/273،عبد الواسع جبلی:ص 639 تسمیط1.
«آمد»فعل تام،به معنی«افتاد»با«آمد»فعلربطی به معنی«شد»: {Sبیچاره تن من که ز غم جانش برآمد#از دست بشد کارش و از پای درآمدS}{Sآن داد مرا گردش گردون که ز سختی#من زهر بخوردم به دهانم شکر آمدS}{Sاز خط وفا سر مکش و دل مبر از عشق#کاین عشق همه رنج دل و دردسر آمدS}(مسعود سعد،صص 165-164 ق 73 ب 1 و3 و 17) «آمدند»فعل تام با رابطه: {Sاین پریرویان که با زلف پریشان آمدند#آدمی را اصل و فرع فتنه ایشان آمدندS}(ادیب صابر،قصیده ص 41) «آمدیم»فعل تام با«آمدیم»فعل ربطی: {Sبدانگه که از جنگ سیر آمدیم#ز بالای باره به زیر آمدیمS}(برزونامه،ب 15150) «آمده»فعل ربطی به معنی«شده»با«آمده»فعلتام به معنی«رسیده»: {Sای همایون آمدن بر تو همایون آمده#طایر چتر فلکسای تو میمون آمدهS}&%16014FYKG160G% {Sرعد بانگ موکبت تا موقف عیسی شده#برق نعل مرکبت بر فرق قارون آمدهS}(سید حسن غزنوی صص 176-175 ق 83 ب1 و 3) در همین قصیده«آمده»به معنی تام در بیت 8 و9 و 10 و در پانزده بیت دیگر به معنی«شده»بهکار رفته است."