چکیده:
مساله ساخت و عامل به مثابه یکی از مسائل بسیار تاثیرگذار در علوم اجتماعی، نقش تعیین کننده ای به ویژه در مباحث روش شناختی، قدرت، نظم و مسئولیت اجتماعی دارد. در فضای فکری متفکران اسلامی، نظریه اعتباریات علامه طباطبایی از جمله دیدگاه هایی است که می تواند نقش تعیین کننده ای در مباحث ساخت و عامل داشته باشد. آن بخش از نظریه اعتباریات علامه طباطبایی که در مقاله ششم کتاب اصول فلسفه رئالیسم و رساله اعتباریات تقریر شده، با تقریر خاصی که از مقولات عقل عملی ارائه داده است، می تواند دستاوردهایی مانند تعریف عاملیت در اجتماع، تعریف ساختار و مشخصات ساختار در اجتماع را پدید آورد. ظاهرا ورود این نظریه به مباحث اجتماعی در کنار دیدگاه هایی مانند نظریه ساخت یابی گیدنز می تواند ظرفی تهای مناسبی برای آن ایجاد کند. گیدنز در نظریه خود، دوگانگی ساخت و عامل را کنار نهاده و بر مفهوم دوسویگی ساخت تاکید کرده است که در آن عامل ها در ایجاد ساختار و ساخت بر نحوه عمل عامل نقش دارد. در مقاله حاضر، با تحلیل نظریه طباطبایی در اعتباریات به عنوان وجوه ساختاری مشترک در افعال انسانی، نشان داده شده است که بحث ساخت و عامل در آثار طباطبایی و گیدنز، در توصیف ساخت به عنوان کیفیات مشترک عاملان اجتماعی، اراده و چیستی نقش عاملیت، از وجوه مشابهی برخوردار است که توجه به آن ها می تواند ظرفیت های مناسبی برای ایفای نقش نظریه اعتباریات در علوم اجتماعی ایجاد کند.
خلاصه ماشینی:
"پرسش های اصلی پژوهش حاضر عبارت است از: ١) اعتبار چیست و چگونه پدید می آید؟ ٢) ویژگی های خاص نظریه اعتباریات علامه طباطبایی برای موضوع ساخت و عامل در علوم انسانی چیست ؟ ٣) اگر بخواهیم با توجه به ویژگی های نظریه های علامه ، به بحث درباره ساخت و عامل بپردازیم ، ساخت و عامل از دیدگاه علامه از چه هویتی برخوردار خواهد بود؟ ٤) با توجه به اینکه گیدنز نظریه خود درباره ساخت و عامل را به تفصیل توضیح داده است ، آیا شباهت هایی میان نظریه ساخت و عامل برآمده از نظریه های علامه و ساخت یابی گیدنز می توان یافت ؟ ٥) آیا می توان تصویر دو نظریه پرداز مذکور از ساخت و عامل را بر یک واقعه اجتماعی به نحوی یکسان تطبیق کرد؟ چارچوب مفاهیم مفاهیم اصلی مورد استفاده در پژوهش حاضر، عبارت است از اعتبار، اعتبارات ساختاری ، اعتباریات محتوایی ، عقل عملی ، مقولات عقل عملی .
Bryant and Jary اعتبارات عام به مثابه ساختار علامه در عبارت زیر، بسیاری از ویژگی های اعتباریات ساختاری را بیان کرده است : «معانی موجود نزد ما که همان صور ذهنیه اند، دو گونه اند: اول ، معانی که بر موجودات خارجیه فی حد نفس ها واقع می شوند و بر آنها انطباق می یابند، به نحوی که این موجودات ذاتا مطابق این معانی اند، چه این معانی را انتزاع و تعقل کنیم و برآنها منطبق سازیم و چه نه ؛ مثل معنای «زمین »، «آسمان »، «ستارگان » و «انسان » که مطابق این معانی فی حد نفس ها در خارج موجود است ، بدون اینکه انتزاع و تعقل و انطباق معانی مذکور و یا عدم آن ها تأثیری در واقع این امور داشته باشد؛ این گونه معانی را «حقایق » می نامیم ."