چکیده:
بالا رفتن سن ازدواج یکی از معضلات مهم جوامع بشری است; زیرا با افزایش سن ازدواج،
جوانان از شیوه بهنجار ارضای غریزه جنسی و آثار و فواید آن محروم می شوند. در جوامع
گذشته پسران و دختران با رسیدن به سن بلوغ، یا کمی بعد از آن اقدام به ازدواج
می کردند و مجرد ماندن یک نقص اجتماعی محسوب می شد. اما با پیچیده تر شدن جوامع و
ایجاد خواسته ها و انگیزه های کاذب، ذائقه اجتماعی تغییر یافت و به تبع این تغییر
ذائقه، نیاز طبیعی و غریزی به ازدواج سرکوب و این روند، تا جایی پیش رفته که امروزه
در بعضی جوامع غربی، جوانان بکلی از ازدواج سرباز زده اند و آن را مانعی برای آزادی
خود تلقی می کنند. تنها زمانی به ازدواج روی می آورند که نشاط جوانی را از دست
بدهند و نیازمند یک پرستار یا مراقب هستند. متأسفانه این فرهنگ اشتباه جوامع اسلامی
از جمله جامعه اسلامی ما را نیز تحت تأثیر خود قرار داده است، به گونه ای که افزایش
رو به تزاید سن ازدواج در کشور، مشکلات فراوانی به دنبال داشته است. مشکلاتی همچون
افسردگی و از بین رفتن نشاط در جوانان، ابتلا به وسواس زیاد در انتخاب همسر،
مشکل آفرینی فرزندان بزرگ و ازدواج نکرده در خانه، افزایش اضطراب و نگرانی ـ بخصوص
در دختران ـ بلاتکلیفی، از دست رفتن طراوت و زیبایی، ناامیدی و تصمیم به عدم ازدواج
به خاطر کاهش میل به ازدواج، بی دقتی در انتخاب همسر، احتمال افزایش انحرافات، و
ده ها مشکل از این قبیل که جوانان ما را، به چالش کشانده است.([1])
از این رو، بر همه مسئولان و دست اندرکاران مسائل اجتماعی لازم است
به این مسئله به عنوان یک مشکل فوریتی نگاه کنند و تمام همت و تلاش خود را برای
رفع آن مصروف نمایند.
خلاصه ماشینی:
"با توجه به این واقعیت، اگر جامعه ای به اعضای خود اجازه دهد بدون ازدواج و پذیرش مسئولیت هایی که در ازدواج متوجه آنان می گردد، بتوانند با یکدیگر روابط جنسی برقرار کنند، طبیعی است که دیگر دست یابی به شریک جنسی نمی تواند انگیزه اولیه ازدواج باشد و در نتیجه، شمار زیادی از جوانان ترجیح می دهند از ازدواج امتناع ورزند و نیاز جنسی خویش را با هزینه های کمتر برآورده سازند.
این امر مشروط بر این است که خانواده ها اولا، اهمیت موضوع را درک کنند و متوجه این موضوع باشند که چه خطرهای بزرگی فرزندان دانشجوی آنها را تهدید می کند و چه مشکلات روحی و روانی زیادی در اثر تأخیر ازدواج برای آنان به وجود می آید که با ازدواج کردن تمام یا بیشتر این مشکلات حل می شود; ثانیا، با برنامه ریزی دقیق و هماهنگ و کمک دانشگاه ها و دیگر نهادهای ذی ربط به گونه ای برنامه ریزی کنند که دانشجویان با حداقل امکانات بتوانند ازدواج کنند و در عین حال، درس خود را نیز ادامه دهند.
اگر این سنت حسنه، که امروز در گوشه و کنار جامعه تحت عنوان «وام ازدواج» وجود دارد، گسترش یابد و وام های طولانی مدت و کم بهره به جوانان برای ازدواج و تهیه وسایل زندگی داده شود ـ چنان که از برنامه های مهم دولت جدید شمرده شده است ـ کمک زیادی به ازدواج جوانان و در نتیجه، کاهش سن ازدواج، خواهد شد."