چکیده:
در مقاله حاضر هدف پاسخ به این پرسش محوری است که به طورکلی، میزان موفقیت دروس
معارف اسلامی در دانشگاهها از نظر دانشجویان چقدر است؟ تعداد 2100 نفر از دانشجویان
بهعنوان گروه نمونه از 36 دانشگاه دولتی (روزانه) و آزاد و از هشت استان کشور با
استفاده از روشهای نمونهگیری تلفیقی تصادفی و طبقهای انتخاب شدند. نتایج این
تحقیق پیمایشی که با روش توصیفی و با استفاده از مقیاس سنجش طیف لیکرت انجام شده
است، نشان میدهد که بیش از هشتاد درصد از دانشجویان با اصل وجود دروس معارف اسلامی
در دانشگاهها موافقاند، اگرچه در خصوص محتوای این دروس و روشهای ارائه آنها
انتقاد دارند.
خلاصه ماشینی:
"بر این اساس، انقلاب فرهنگی در سالهای اولیه پیروزی انقلاب اسلامی شکل گرفت و با بازگشایی دانشگاهها پس از دوره کوتاه تعطیلی، در خانواده دروس عمومی دانشگاهها مجموعه دروسی با عنوان دروس معارف اسلامی با اهداف زیر گنجانده شد: آشنایی دانشجویان با اندیشههای دینی در حوزه باورها، اخلاق، تاریخ اسلام و تاریخ معاصر (آشنایی دانشجویان با معارف و سرچشمههای فکری انقلاب)، تبیین اندیشه دینی با ادبیات دانشگاهی، ارتقای معنویت و اخلاق، دمیدن روح الهی در کالبد دانشگاه، دعوت دانشجویان به قیام برای خدا، حل مشکلات عاطفی، آموزشی و سیاسی دانشجویان، تولید اندیشه دینی، ایجاد تحول عظیم روحی در دانشجویان و بسترسازی برای آن، پاسخگویی به مسائل وجودی انسان، رازها و نیازهای وجودی در جهان معاصر، افزایش شناخت و سطح آگاهی دانشجویان نسبت به تفکر دینی، اطلاع از ارزشهای اسلامی، ایجاد تغییرات اساسی در رفتار و عادات دانشجویان، اشاعه دو عنصر علم و روحیه تدین در میان دانشجویان و ترویج روحیه انقلابی، نشاط انقلابی و بینش سیاسی در میان دانشجویان.
برای یک دانشجوی علوم پایه چگونه میتوان دانشگاه اسلامی را تبیین کرد؟ چگونه میتوان آن اسلامی شدن را که مدنظر اسلام و کلام وحی است و بنیانگذار انقلاب و نظام اسلامی آن مطرح کرد؛ یعنی جهت خدایی داشتن و در خدمت خلق خدا بودن و مایه رشد و تکامل و سعادت انسانی شدن را تحقق بخشید؟ چگونه میتوانیم به مفهوم دقیق دانشگاهی داشته باشیم که مرکز تولید دانش باشد، نه دنباله رو و مقلد و مصرف کننده ترجمههای ناقص؟ دروس معارف اسلامی میتواند در این زمینه و به ویژه در ایجاد انگیزه در دانشجویان مؤثر باشد."