خلاصه ماشینی:
"دانستن این نکته که تمامی حیوانات رسم شده بر روی دیوار یک غار با نوع مشخصی ماده رنگی و در محدوده زمانی کوتاه،خلق شدهاند را نمیتوان بدون ارتباط با تفسیر و توضیح آنها دانست.
از سوی دیگر این سؤال مطرح میشود که چرا توتم گرایی این چنین محدود و برای نمایش تعداد خاصی حیوانات به چشم میخورد،در حالی که امکان پرداختن به گیاهان بومی خاص نیز وجود داشته است پس چرا تنها به انعکاس حیوانات در دسترس اکتفا نمودهاند.
اگر انسان اولیه به این دلیل آنچنان در اعماق غارها پیش رفته تا در محلهایی دور افتاده نقاشی کند که به واسطه جادو به نقاشیها نباید نگاه کرد،پس در واقع تنها نفس اجرای طراحی یا مجسمه سازی اهمیت داشته و ارایه حیوان به عنوان عمل اجرایی مهم بوده است.
به طور مثال در صورتی که نقاط قابل مشاهده بر روی بدن یک اسب دلایلی برای جادو و تسخیر حیوان بوده،چرا این تعداد نیزه در فضای خارج از بدن جانور رؤیت میشود؟ بعلاوه محل نقاشی آنقدر کوچک و کوتاه بود که جایی برای شکارچیان و مراسم آیینیشان باقی نمیگذارده است.
آیا قبل از طراحی هر شکل تازه را هنرمند نخستین،با عنایت به تصویرهای قبلی نقش نموده است؟چگونه تعداد حیوانات،دارای اهمیت نبوده است؟در صورتی که تصاویر،ارزشی نمادین نداشته،چطور میتوان واقعیت طراحی حیوانات با جزئیات فراوان همچون تشخیص سن،حالت،وضعیت یا فعالیت جانور را توضیح داد؟نهایتا نسخه پیچیده شده را برای بسیاری از غارها نمیتوان سرایت داد چرا که کشف غارهای جدید نظریات قبلی را باطل میسازد."