چکیده:
ابنخلدون، یکی از محدود مورخانی است که توانست دخالت دادن عقل و استدلال در تاریخ
را از آن جنبه یاریگری چون جغرافیا به تأثیر اقلیمها بر زندگی بشر و ساختن تاریخ
توجه کند. نظریه عصبیت در تاریخ و تأثیر روحی و روانی آن بر تشکیل حکومتها از جمله
دستاوردهای مهم ابن خلدون است که توجه به آن برای پژوهشگران تاریخ جهت بررسی علل و
عوامل ظهور و سقوط حکومتهایی که از متن قبایل بدوی برخاستهاند، اهمیت فراوانی
دارد.
Ibn Khaldoon is one of the rare historians who were able to extract the interference of wisdom and reasoning in history from its traditional aspect. Creating a relation between history of science and other sciences such as geography، he mentions the effect of region on the life of human and creating history. The theory of ‘Asabiat’ (Fanaticism) in history and its psychic effect on formation of governments is one of the most important conclusions of Ibn Khaldoom. It is very important for history researchers to pay attention to this point in order to investigate the reasons and factors of appearance and downfall of governments that have risen from the body of primitive tribes.
خلاصه ماشینی:
"پس با بررسی جنبة ظاهری و باطنی تاریخ به این نکته پی میبریم که خط مشی و قصد فلسفة تاریخ صرفا بیان حوادث گذشته نیست؛ بلکه بررسی روابط علی و معلولی بین رخدادها با محک عقل مورخ است (حمید، بیتا: ص73 و 74)؛ البته قبل از ابنخلدون نیز حرکتهایی در دفاع و تحول تاریخ بهوسیله مورخان صورت گرفت؛ برای مثال، زمانی که فواید تاریخ از سوی متکلمان و فیلسوفان مورد تردید قرار گرفت و بیان کردند که تاریخ فقط ذکر رویدادها با اعتماد به صحت اخبار و احادیث است و فکر و اندیشه مورخ در آن دخالتی ندارد و مورخ امانتداری است که به نقل آنها میپردازد؛ بنابراین نمیتوان به آن به صورت کسب علم اعتماد کرد؛ زیرا از تسلسل علل و عوامل که نشانه علم بودن مقوله بهشمار میرود خارج است؛ پس در نتیجه، تاریخ علم نیست و حالت منفرد دارد.
دعوت دینی بدون عصبیت امکانپذیر نیست؛ زیرا هر دعوتی که باید بهوسیله آن عموم و اکثریت مردم بدان دعوت شوند، ناچار با اتکا به عصبیت است و با آنکه پیامبران الاهی از میان بهترین خلق خدایند و توانایی انجام هر کاری را دارند، خداوند در گسترش پیام خود از طریق طبیعی عمل میکند؛ یعنی مردم ابتدا به وسیله پیامبر راهنمایی میشوند و بعد از پذیرش پیام پیامبر بهوسیله مردم گسترش این پیام به سایر نقاط لازم میشود و این گروه مخلص برای فرمانبرداری از پیامبر و رسیدن به فیض الاهی که جهاد در راه خدا و شهادت است، حرکت میکنند؛ بنابراین، میبینیم که اعراب با کاربرد عصبیت دینی نظام میگیرند حکومت تشکیل میدهند؛ وگرنه این قوم بیابانگرد بودند و انقیاد گروهی از ایشان از دیگری به دلیل درشت خوئی و فزونطلبی و رقابت و همچشمی از دشوارترین کارها بود؛ پس میبینیم که وحدت و هماهنگی فقط زمانی میانشان پدید میآید که پیامبر یا خلیفهای در کار باشد تا صفات ذکر شده از میان آنان رخت بربندد و برای جهانگشایی آماده شوند."