خلاصه ماشینی:
"«مفهومی که فیلون از اینها دارد متأثر از افکاری است که یونانیان داشتند،و شاید ایشان براستی جزو آن دسته از موجودات اسرارآمیزی باشند که نزد اقوام سامی و ایرانیان قدیم در مرتبهای نازلتر از ذات حق تعالی به منزلهء وسائط و وسائل حقاند و به اسامی دیگری چون فرشته و یا حکمت خوانده شدهاند و در آثار مذهبی قوم یهود نفس خدا و به تعبیر علمای یهود قانون غیر مخلوق نامیده شدهاند،و یا همان فضائل الهی یا صفاتی باشند که در الهیات زرتشتی به گونهای شخصیت برایشان قائل و نام«امشاسپندان» بر آنان نهادهاند»(3) بهر حال،فیلون در مورد مفهوم لوگوس گاه میگوید که ذات است و گاه صفت.
(14) ولفسون در پایان بحث پیرامون نظریهء لوگوس به تفسیرهای مختلف در مورد لوگوس اشاره کرده و سه تفسیر را ذکر میکند:1-لوگوس به عنوان صفت خدا،2-لوگوس به عنوان مخلوق خدا که مقدم بر خلقت عالم است،3-لوگوس به عنوان موجود حال در جهان،سپس چنین نتیجهگیری میکند که: فیلون برای اثبات وسائط هیچ دلیل تاریخی یا منطقی نداشت،و اگر او از لوگوس یا قوا سخن میگوید در واقع اینها(وسائط)ابزارهایی بودند که خدا آنها را انتخاب و استخدام کرده بود تا پلی باشند برای شکاف یا درهء تخیلی بین او جهان.
او معتقد است فرشتگان کارگزار خدا بوده و در عالم مشغول فعالیتند و با انسانها در خواب یا بیداری تماس میگیرند،او *اهم مسائل کلامی مورد بحث در آثار فیلون بدینقرارند:وجود مثل، منشاء عالم،ساختمان عالم و قوانین حاکم بر آن،ماهیت روح و قلمرو موجودات زنده،مسألهء شناخت و معرفت،علم انسان به وجود خدا و حقیقت او،مسئلهء رفتار فردی و اجتماعی انسان."