خلاصه ماشینی:
"از این گذشته سعدی درباره ایام صباوت خود و حتی مراحل بعدی زندگانی خویش هیچ پردهپوشی ندارد و برخی از آن مسائل-از جمله عشق و عاشقیهای خود را-نه عیب بلکه حسن میشمارد: نام سعدی همه جا رفت به شاهد بازی وین نه عیب است که در ملت ما تحسین است حال معلوم نیست که چرا دکتر صفا باور دارد که سعدی بیشتر اشعار خود را وقف وصف هنجارهای اخلاقی کرده است و نویسنده«مگر این پنج روزه»-ایام عشق ورزیهای شاعر شیراز را از جمله فضاحتها بشمار آورده است؟این قسم داوریها منحصرا معلول نشناختن شعر نیست، بلکه حاکی از اغراض ویژه نیز هست که در آثار بزرگان هنر میگردند و بسیار میگردند تا مزایایی یا عیوبی برای هنرمند بیابند که وی بیخبر از آنهاست.
» نویسنده کتاب«مگر این پنج روزه»،به اتکاء مطالب تذکرهنویسان و تاریخهای ادبی و آراء سعید نفیسی،محمد قزوینی،دکتر صفا، بدیع الزمان فروزانفر،آنه ماریا شیمل،ریپکا و دیگران در بیشتر صفحههای کتاب خود،به وصف مغشوش بودن زندگینامه سعدی و شرح سفرهای او میپردازد و در پایان بحث میگوید که شاعر ما از شیراز بیرون نرفته و مناظر و رویدادهائی را که وصف میکند ندیده و فقط از شنیدههای خود سخن گفته است.
(4)اما دیگری باور دارد که«خود سعدی نیز در گمراه ساختن مردم درباره خود کوشیده،زیرا برای پروراندن نکات حکمی و اخلاقی که در خاطر گرفته، حکایاتی ساخته و وقایعی نقل کرده و شخص خود را در آن وقایع دخیل نموده و از این حکایات فقط تمثیل در نظر داشته است»."