خلاصه ماشینی:
"نویسنده مقاله یاد شده به بیان تعریف شعر از دیدگاه شمس قیس و نظامی عروضی سمرقندی میپردازد و با تعریف شعر از دیدگاه ایشان این نتیجه را میگیرد که«بیان نظامی عروضی سمرقندی از شعر بیان توصیف و چشمبندی و شعبدهبازی است،و شاعر از دیدگاه وی مردی دروغگو و دغلکار است-«و همچنین با تعریف شعر از دیدگاه شمس قیس رازی در«المعجم»به این نتیجه میرسد که از دیدگاه شمس قیس شاعر بدل به ناظم میشود و شعر تبدیل به نظم میگردد آن هم نظمی پوچ و پوک و بیاعتبار و دلیل مدعای خود را بیان این دو بیت از مولانا میداند: قافیه اندیشم و دلدار من گویدم مندیش جز دیدار من حرف و صوت و گفت را بر هم زنم تا که بی این هر سه با تو دم زنم و این همان تفسیر به رأی کردن است در مورد قالبهای شعر کهن و داشتن قافیه.
به دو دلیل دور مینماید که جلوگیری از سیل یکی از اهداف سازندگان «پل-بند»های چند منظوره در روزگار باستان بوده باشد: الف-اولا اینگونه پل-بندها و سدهای باستانی که آثار برخی از آنها هنوز پابرجاست،(4)آن اندازه بزرگ نبودهاند که قادر به مهار طغیان آب رودخانههای بزرگی چون کرخه،دز و کارون باشند بلکه از روی قرائن و شواهد موجود میتوان گفت که این پل-بندها فقط میتوانستند با ذخیره کردن آب در پشت خود،سطح آن را به اندازهای بالا بیاورند که در دهانهء قناتهایی که در ساحل رود کنده میشدند سرازیر شود."